کلمه جو
صفحه اصلی

top brass


(به ویژه ارتش) بلند پایگان، امرا، کهبدان، پایوران

انگلیسی به فارسی

(به‌ویژه ارتش) بلند پایگان، امرا، کهبدان، پایوران


برنج بالا


انگلیسی به انگلیسی

• senior officer

جملات نمونه

1. The top brass are coming in from Washington to see how we do things here.
[ترجمه ترگمان]برنج ارشد از واشنگتن می آید تا ببیند ما در اینجا چگونه کار می کنیم
[ترجمه گوگل]برنج بالا از واشنگتن می آید تا ببینید که چطور کارهایمان را انجام می دهیم

2. Plenty of top brass attended the ceremony.
[ترجمه ترگمان]یه عالمه افسر ارشد در مراسم شرکت کرده
[ترجمه گوگل]بسیاری از برنج بالا در مراسم حضور داشتند

3. We'd better get the place tidied up; the top brass are coming tomorrow.
[ترجمه ترگمان]بهتر است همه جا را مرتب کنیم، برنجی بالا فردا میان
[ترجمه گوگل]بهتر است مکان را باطل کنیم برنج بالا می آید فردا

4. All the top brass was / were at the ceremony.
[ترجمه ترگمان]همه برنجی بود که در مراسم عقد بود
[ترجمه گوگل]همه برنج بالا / در مراسم بودند

5. Have you told the top brass yet?
[ترجمه ترگمان]هنوز برنجی رو به من نگفتی؟
[ترجمه گوگل]آیا هنوز به برنج بالا گفته اید؟

6. The only way you kept the top brass in line, reminded them who was the boss.
[ترجمه ترگمان]تنها راهی که شما the را در خط نگه دارید، آن ها را به یاد آن ها می اندازد که رئیس است
[ترجمه گوگل]تنها راه نگه داشتن برنج بالا در خط، به یاد آنها که رئیس بود

7. But the top brass is stealing it.
[ترجمه ترگمان]اما افسر ارشد آن را میدزده
[ترجمه گوگل]اما برنج بالا آن را سرقت می کند

8. He saw the top brass one after the other and noted down his reactions and observations.
[ترجمه ترگمان]او یکی از اعضای ارشد برنجی را بعد از دیگری دید و به واکنش ها و مشاهدات خود اشاره کرد
[ترجمه گوگل]او بعد از دیگری برنج بالا را دید و واکنشها و مشاهداتش را ذکر کرد

9. I thought it was military to allow the top brass at home a more direct control.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کردم که اجازه دادن به برنج بالای در خانه یک کنترل مستقیم بیشتر است
[ترجمه گوگل]من فکر کردم این نظامی بود که اجازه داد که برنج بالا در خانه کنترل بیشتری داشته باشد

10. To defuse future rebellions, reshuffling the top brass may be necessary.
[ترجمه ترگمان]برای خنثی کردن شورش های آتی، جابه جا کردن حلقه فلزی بالا ممکن است ضروری باشد
[ترجمه گوگل]برای خنثی کردن شورش های آینده، تغییر مجدد برنج بالا ممکن است ضروری باشد

11. Some of the Nazi top brass wanted rid of Lafont - the austere old Prussians who believed the Reich's honour was being besmirched by consorting with shabby crooks.
[ترجمه ترگمان]بعضی از مس کون نازی می خواستند از شر Lafont - the قدیمی که به افتخار آن اعتقاد داشتند، از معاشرت با آدم های متقلب کثیف، لکه دار شده بود
[ترجمه گوگل]بعضی از برنج های بزرگ نازی ها از لافونت خلاص شدند - پراوسی های قدیمی که با اعتقاد بر این بود که افتخار رایش توسط هماهنگی با کلاهبرداران خجالت کشید

12. The top brass of the company approved the request.
[ترجمه ترگمان]رئیس ارشد شرکت این درخواست را تایید کرد
[ترجمه گوگل]برنج شرکت این درخواست را تایید کرد

13. The top brass could stuff all their radars, detectors, and what have you.
[ترجمه ترگمان]رئیس ارشد می توانست از رادار، detectors و چیزهایی که شما دارید استفاده کنید
[ترجمه گوگل]برنج بالا می تواند تمام رادارها، آشکارسازها و همه چیز را داشته باشد

14. Apparently, all the company's top brass, from Lord Stokes downwards, agreed.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا تمام برنجی شرکت از طرف لرد Stokes به طرف پایین است
[ترجمه گوگل]ظاهرا، تمام برنج بالای شرکت، از لرد استوکس به پایین، توافق کردند

15. The bank's top brass are not likely to agree to this investment.
[ترجمه ترگمان]برنج برتر این بانک به احتمال زیاد با این سرمایه گذاری موافق نیست
[ترجمه گوگل]به احتمال زیاد این بانک برنج به این سرمایه گذاری موافقت نخواهد کرد

پیشنهاد کاربران

رئسا، رهبران عالی رتبه


کلمات دیگر: