رنج، دردناک، پر درد
aching
رنج، دردناک، پر درد
انگلیسی به فارسی
درد، تیر کشیدن
انگلیسی به انگلیسی
• hurting, suffering from pain; yearning for
جملات نمونه
1. i was aching to see sherry
از ته دل آرزوی دیدار شری را داشتم.
2. i was aching to tell her the news
بی صبرانه می خواستم خبر را به او بدهم.
3. when i think of my poor son, my insides start aching
وقتی فکر پسر بی چاره ام را می کنم دلم می سوزد.
4. The tongue ever turns to the aching teeth.
[ترجمه ترگمان]زبانش به درد دندان درد می کند
[ترجمه گوگل]زبان تا به حال به دندان های درد تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]زبان تا به حال به دندان های درد تبدیل شده است
5. I had a sore throat and aching limbs.
[ترجمه ترگمان]گلو درد داشتم و بدنم درد می کرد
[ترجمه گوگل]گلو درد و اندامهای درد داشتم
[ترجمه گوگل]گلو درد و اندامهای درد داشتم
6. Smile though your heart is aching. Smile even though it's breaking.
[ترجمه ترگمان]اگر چه قلبت درد می کند حتی با اینکه شکسته
[ترجمه گوگل]لبخند هر چند قلب شما درد است لبخند حتی اگر آن را شکستن
[ترجمه گوگل]لبخند هر چند قلب شما درد است لبخند حتی اگر آن را شکستن
7. He felt an aching feeling in his stomach.
[ترجمه ترگمان]احساس دردناکی در معده اش احساس کرد
[ترجمه گوگل]او احساس درد در معده خود را احساس کرد
[ترجمه گوگل]او احساس درد در معده خود را احساس کرد
8. His feet were aching from standing so long.
[ترجمه ترگمان]پاهایش از ایستادن تا این اندازه دردناک بود
[ترجمه گوگل]پاهای خود را از ایستادن تا مدت طولانی درد می کرد
[ترجمه گوگل]پاهای خود را از ایستادن تا مدت طولانی درد می کرد
9. All winter I have been aching for sunshine.
[ترجمه ترگمان]تمام زمستان برای من درد می کند
[ترجمه گوگل]تمام زمستان من برای آفتاب درد دارم
[ترجمه گوگل]تمام زمستان من برای آفتاب درد دارم
10. The African sun beat relentlessly down on his aching head.
[ترجمه ترگمان]آفتاب آفریقا بی رحمانه بر سر دردناک او فرود آمد
[ترجمه گوگل]خورشید آفریقایی به طور ناگهانی به سرش درد می کرد
[ترجمه گوگل]خورشید آفریقایی به طور ناگهانی به سرش درد می کرد
11. I'm aching all over.
[ترجمه ترگمان]همه جا درد می کند
[ترجمه گوگل]من درد زیادی دارم
[ترجمه گوگل]من درد زیادی دارم
12. My feet were sore and my back was aching.
[ترجمه ترگمان]پاهام درد می کرد و پشتم درد می کرد
[ترجمه گوگل]پای من درد و پشت من درد شد
[ترجمه گوگل]پای من درد و پشت من درد شد
13. My arms were aching so I shifted position slightly.
[ترجمه ترگمان]دست هایم درد می کرد و من کمی جا به جا شدم
[ترجمه گوگل]اسلحه های من درد می کردند، بنابراین موقعیت کمی تغییر کرد
[ترجمه گوگل]اسلحه های من درد می کردند، بنابراین موقعیت کمی تغییر کرد
14. The weary walkers soothed their aching feet in the sea.
[ترجمه ترگمان]واکر خسته پاهای دردناک خود را در دریا فرو می برد
[ترجمه گوگل]واکر خسته، پا درد های خود را در دریا را تسکین می دهد
[ترجمه گوگل]واکر خسته، پا درد های خود را در دریا را تسکین می دهد
15. I am aching to join in the game.
[ترجمه ترگمان]من برای ملحق شدن به این بازی درد دارم
[ترجمه گوگل]من دلم برای پیوستن به بازی هست
[ترجمه گوگل]من دلم برای پیوستن به بازی هست
پیشنهاد کاربران
دردناک
دردکُنان ، دردکِشان ، درددار
آرزو اشتیاق
درد گنگ و مداوم
دردمند
کلمات دیگر: