کلمه جو
صفحه اصلی

burst open


ناگهان و با فشار گشودن یا گشوده شدن، غفلتا و با شدت باز کردن یا شدن

انگلیسی به انگلیسی

• force apart, open forcefully

جملات نمونه

1. The door burst open and the children rushed in.
[ترجمه ترگمان]در باز شد و بچه ها به داخل دویدند
[ترجمه گوگل]درب باز شد و بچه ها عجله داشتند

2. They burst open the door and marched in.
[ترجمه ترگمان]در را باز کردند و داخل شدند
[ترجمه گوگل]آنها درب را باز کردند و وارد شدند

3. The door burst open and a little boy ran in.
[ترجمه ترگمان]در باز شد و پسری وارد شد
[ترجمه گوگل]درب باز شد و یک پسر کوچک فرار کرد

4. The suitcase burst open and its contents rained on the floor.
[ترجمه ترگمان]چمدان باز شد و محتویات آن روی زمین ریخته شد
[ترجمه گوگل]چمدان باز شد و محوطه آن بر روی زمین بارانی شد

5. The young flowers burst open in spring.
[ترجمه ترگمان]گل های جوان در بهار باز می شوند
[ترجمه گوگل]گل های جوان در بهار باز می شوند

6. The door burst open and an angry young nurse appeared.
[ترجمه ترگمان]در باز شد و یک پرستار جوان خشمگین ظاهر شد
[ترجمه گوگل]درب باز شد و پرستار جوان عصبانی ظاهر شد

7. The door burst open and Tom ran into the room.
[ترجمه ترگمان]در باز شد و تام به اتاق دوید
[ترجمه گوگل]درب باز شد و تام به اتاق زد

8. The bag burst open and everything fell out.
[ترجمه ترگمان]کیف باز شد و همه چیز خاموش شد
[ترجمه گوگل]کیسه باز شد و همه چیز افتاد

9. The door burst open and the kids piled into the house.
[ترجمه ترگمان]در باز شد و بچه ها در خانه جمع شدند
[ترجمه گوگل]درب باز شد و بچه ها به خانه افتادند

10. Then the pub door burst open and two women tumbled out, drinks in their hands, and began dancing and singing.
[ترجمه ترگمان]آنگاه در بار باز شد و دو زن بیرون آمد، مشروب در دست و آواز شروع به رقص و آواز خواندن کرد
[ترجمه گوگل]سپس درب پذیرایی باز شد و دو زن از بین رفت، نوشیدنی ها را در دستان خود می گرفتند و شروع به رقصیدن و آواز خواندن کردند

11. One drum had burst open on impact with the water, leaving plastic bottles of waste floating on the surface.
[ترجمه ترگمان]یک بشکه در اثر برخورد با آب باز شد و بطری های پلاستیکی زباله شناور روی سطح باقی ماند
[ترجمه گوگل]یک درام بر روی ضربه با آب افتاد و بطری های پلاستیکی زباله روی سطح را ترک کرد

12. Douglas burst open the door into the first, where somebody had lit a lamp.
[ترجمه ترگمان]داگلاس اول در را باز کرد، جایی که کسی چراغ را روشن کرده بود
[ترجمه گوگل]داگلاس ابتدا درب را باز کرد، جایی که کسی لامپ را روشن کرده بود

13. The bedroom door had burst open and Peter was striding into the room.
[ترجمه ترگمان]در اتاق خواب باز شد و پیتر وارد اتاق شد
[ترجمه گوگل]درب اتاق خواب باز شد و پیتر در اتاق نشسته بود

14. The door of the shuddering carriage burst open, and Fedorov tumbled out, struggling with the woman.
[ترجمه ترگمان]در باز شد و در حالی که با زن گلاویز شده بود، در را باز کرد
[ترجمه گوگل]درب کامیون تکان دهنده باز می شود و فدوروف با زن مبارزه می کند

15. The door burst open.
[ترجمه ترگمان]در باز شد
[ترجمه گوگل]درب باز شد

پیشنهاد کاربران

ناگهان/ به شدت باز شدن ، فوران کردن ، انفجاری گشودن ، با فشار باز شدن


به نقل از فرهنگ پویا:
1 - [در و غیره] یک دفعه باز شدن
2 - [تشتک، درپوش و غیره] پریدن

1 ) The bag burst open and everything fell out
2 ) The door burst open and the children rushed in


کلمات دیگر: