کلمه جو
صفحه اصلی

atone


معنی : کفاره دادن، جبران کردن، جلب کردن، خشم کسی را فرونشاندن، جلب رضایت کردن
معانی دیگر : (مهجور) موافق بودن، توافق داشتن، 1 - فورا، به تندی 2- در همان زمان، همدل، متوافق، متفق، یک دل و یک زبان، متحد

انگلیسی به فارسی

کفاره دادن، جبران کردن، جلب کردن، خشم (کسی را)فرونشاندن، جلب رضایت کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: atones, atoning, atoned
• : تعریف: to make reparation for a sin, crime, error, or the like (usu. fol. by "for").
مترادف: make amends, repent
مشابه: pay, recompense

- The CEO attempted to atone for the company's negligence with a public apology.
[ترجمه ترگمان] مدیر عامل در تلاش برای جبران قصور شرکت با عذرخواهی عمومی بود
[ترجمه گوگل] مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران تلاش کرد تا با بی توجهی عمومی به غفلت شرکت بیفزاید
- Later in life, he felt a great need to atone for his sins.
[ترجمه ترگمان] بعدها در زندگی احساس کرد که باید کفاره گناهان خود را بدهد
[ترجمه گوگل] بعدا در زندگی، او احساس نیاز شدیدی به گناهانش داشت
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: atonable (adj.), atoner (n.)
• : تعریف: to make reparation for (a sin, crime, error, or the like).
مترادف: expiate, make up
مشابه: compensate, pay, purge, recompense, satisfy
عبارت ( phrase )
• : تعریف: in a state of harmony or accord.

- He is at one with himself.
[ترجمه ترگمان] او با خودش است
[ترجمه گوگل] او در کنار خودش است

• redress, do penance, appease, make amends
if you atone for something wrong or bad that you have done, you do something to show that you are sorry; a formal word.
unified, in agreement, unanimous; allied

مترادف و متضاد

کفاره دادن (فعل)
atone, expiate

جبران کردن (فعل)
rectify, repair, remedy, redress, atone, expiate, compensate, offset, gratify, make up, reimburse, requite, reciprocate, countervail, recoup

جلب کردن (فعل)
attract, have, solicit, catch, atone, entice, engross

خشم کسی را فرونشاندن (فعل)
propitiate, atone, subdue one's anger

جلب رضایت کردن (فعل)
atone

compensate; make amends for former misdoing


Synonyms: absolve, answer, apologize, appease, balance, correct, counterbalance, do penance, expiate, make amends, make redress, make reparation, make up for, offset, outweigh, pay, pay one’s dues, propitiate, recompense, reconcile, redeem, redress, repair, set off, square, take one’s medicine


جملات نمونه

1. to atone for his sins, he fasted for thirty days
به کفاره ی گناهانش سی روز روزه گرفت.

2. to atone for one's mistakes
اشتباهات خود را جبران کردن

3. The country's leader has expressed a wish to atone for his actions in the past.
[ترجمه ترگمان]رهبر این کشور ابراز تمایل کرده است که اقدامات خود را در گذشته جبران کند
[ترجمه گوگل]رهبر کشور ابراز امیدواری کرده است که اقدامات خود را در گذشته انجام دهد

4. I have treated you unkindly how can I atone ?
[ترجمه ترگمان]من با تو بدرفتاری کردم چطور میتونم جبران کنم؟
[ترجمه گوگل]من چگونه شما را نابود می کنم چگونه می توانم برطرف کنم؟

5. Jack tried to atone for his rudeness by sending her some flowers.
[ترجمه ترگمان]جک سعی کرد بی ادبی خود را با فرستادن گل به او جبران کند
[ترجمه گوگل]جک سعی کرد او را با ناراحتی از او پرت کند

6. Richard was anxious to atone for his thoughtlessness.
[ترجمه ترگمان]ریچارد هم مشتاق بود که به خاطر بی فکری او جبران کند
[ترجمه گوگل]ریچارد مشتاقانه برای بی فکریش تلاش کرد

7. He promised to atone for his crime.
[ترجمه ترگمان] اون قول داد که تاوان این جنایت رو بده
[ترجمه گوگل]او وعده داده شده است که برای جرم وی کینه داشته باشد

8. Ma'am, what would you have me do to atone for my sin?
[ترجمه ترگمان]خانم، شما چه کار می کنید که من گناه گناه خود را جبران کنم؟
[ترجمه گوگل]مامان، برای انجام گناه من چی می خواهی؟

9. Atone for death by death. Shed blood for old blood shed.
[ترجمه ترگمان]مرگ با مرگ به خاطر مرگ یه عالمه خون واسه خون کهنه ریخته شد
[ترجمه گوگل]مرگ بر اثر مرگ به قتل رسیده است خون ریخته برای خون قدیمی ریخته شده است

10. But to atone for this and other abuses, the firms have already promised $ 246 billion to state governments.
[ترجمه ترگمان]اما برای جبران این سو استفاده های دیگر، این شرکت ها به ۲۴۶ میلیارد دلار به دولت های ایالتی وعده داده اند
[ترجمه گوگل]اما برای این و دیگر سوء استفاده ها، شرکت ها 246 میلیارد دلار را به دولت های دولتی متعهد کرده اند

11. For these she would not atone.
[ترجمه ترگمان]زیرا این زن کفاره آن را نمی داد
[ترجمه گوگل]برای اینها او نمیشود

12. How do you atone for it?
[ترجمه ترگمان]چطور جبران می کنی؟
[ترجمه گوگل]برای این کار چکار می کنید؟

13. What will you do to atone for this sin?
[ترجمه ترگمان]با کفاره این گناه چه خواهید کرد؟
[ترجمه گوگل]برای انجام این گناه چه کار می کنید؟

14. Atone time, Winston owned the famous Hope Diamond, once the property of French King Louis XIV.
[ترجمه ترگمان]با گذشت زمان، و ین ستون، الماس معروف الماس را، که زمانی مال پادشاه فرانسه لویی چهاردهم بود، در تملک داشت
[ترجمه گوگل]در زمان زمان، وینستون متعلق به معروف امید الماس، یک بار اموال شاه فرانسوی لوئیس XIV

15. Nothing could atone for the loss of good blood.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز نمی توانست به خاطر از دست دادن خون خوب، جبران کند
[ترجمه گوگل]هیچ چیز برای از دست دادن خون خوب نمیتواند باشد

To atone for his sins, he fasted for thirty days.

به کفاره‌ی گناهانش سی روز روزه گرفت.


to atone for one's mistakes

اشتباهات خود را جبران کردن


پیشنهاد کاربران

جبران گناه. expiate
he was being helpful, to atone for his past mistakes

their sins must be expiated by sacrifice

تقاص پس دادن
تاوان پس دادن

تقاص گناهی کرده را پس دادن
تاوان کار اشتباه خودرا پس دادن


کلمات دیگر: