کلمه جو
صفحه اصلی

tousle


معنی : نزاع، ژولیدگی، ژولیدگی مو، پریشان کردن، اذیت کردن، بر هم زدن، چروک شدن، مچاله کردن
معانی دیگر : ژولیده کردن، (گیسو) پریشان کردن، آشفته کردن، آشفتگی (به ویژه موی سر) پریشانی

انگلیسی به فارسی

مشغول کردن، ژولیدگی، ژولیدگی مو، نزاع، بر هم زدن، اذیت کردن، چروک شدن، پریشان کردن، مچاله کردن


ژولیدگی مو، برهم زدن، پریشان کردن، مچاله کردن،نزاع


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: tousles, tousling, tousled
• : تعریف: to rumple or dishevel (the hair) by rough, often playful, handling.
مشابه: rumple
اسم ( noun )
(1) تعریف: a disordered mass, esp. of hair.
مشابه: snarl

(2) تعریف: a disorderly or snarled condition.
مشابه: tangle

• dishevel someone's hair, muss someone's hair

مترادف و متضاد

نزاع (اسم)
quarrel, battle, fray, affray, strife, dispute, contention, discord, spar, war, warfare, fuss, scuffle, wrangle, squeal, scrap, tousle, dust-up, embroilment, falling-out

ژولیدگی (اسم)
abashment, disarrangement, bewilderment, confusion, derangement, disarray, disorder, disorderliness, tousle

ژولیدگی مو (اسم)
tousle

پریشان کردن (فعل)
agitate, stress, confound, distract, afflict, ail, discompose, dishevel, disturb, faze, nonplus, tousle, oppress, disperse

اذیت کردن (فعل)
grind, annoy, hurt, pester, grieve, worry, offend, hock, harass, tease, badger, bedevil, chivvy, chive, indemnify, tousle, needle

بر هم زدن (فعل)
bash, overset, unsettle, discompose, disturb, disorder, ruffle, faze, tousle, coup, derange, disarrange, disband

چروک شدن (فعل)
shrink, constringe, shrivel, crease, pucker, tousle

مچاله کردن (فعل)
scrunch, tousle, crumple, rumple

جملات نمونه

She ran out of the bedroom with tousled hair.

با گیسوان ژولیده از اتاق خواب بیرون دوید.


1. His hair was tousled and he looked as if he'd just woken up.
[ترجمه ترگمان]موهایش ژولیده بود و طوری به نظر می رسید که انگار تازه از خواب بیدار شده باشد
[ترجمه گوگل]موهایش به هم ریخته بود و به نظر می رسید که او فقط بیدار شده بود

2. Her gaze fell on Kate's tousled hair.
[ترجمه ترگمان]نگاهش روی موهای ژولیده کیت افتاد
[ترجمه گوگل]نگاه او به موهای کایت کادویی افتاد

3. The tousled clouds have dispersed from the sky.
[ترجمه ترگمان]ابره ای ژولیده از آسمان پراکنده شده اند
[ترجمه گوگل]ابرهای برافراشته شده از آسمان پراکنده شده اند

4. He came to breakfast, all tousled, in last night's clothes.
[ترجمه ترگمان]او برای صرف صبحانه در لباس شب قبل به صرف صبحانه آمد
[ترجمه گوگل]او در لباس شب گذشته صبحانه را فراگرفت

5. A small tousled head appeared in the doorway.
[ترجمه ترگمان]سر جیمز کوچک در آستانه در ظاهر شد
[ترجمه گوگل]یک سر کوچک درهم و برهم در داخل درب ظاهر شد

6. He could sec her troubled eyebrows, her tousled hair as she sat brooding about what might be happening in Rome.
[ترجمه ترگمان]ابروهایش را بالا برد و اخم کرد، موهای ژولیده و ژولیده او در حالی که به فکر فرو رفتن در رم بود
[ترجمه گوگل]او می تواند از موهایش ناراحت شود، موهایش را برداشت، چون او در مورد چیزی که در رم اتفاق می افتد می میرد

7. His black hair was tousled, blown by the wind, shining strands of it across his brown forehead.
[ترجمه ترگمان]موهای سیاهش در اثر وزش باد به هم ریخته بود و رشته های درخشان آن را روی پیشانی قهوه ای رنگش انداخته بود
[ترجمه گوگل]موهای سیاهش را به طرف باد چرخانده، رشته های درخشان آن را در پیشانی قهوه ای خود قرار داده است

8. Under the tousle of thick blond hair, he looks like a small child again.
[ترجمه ترگمان]زیر موهای بلوند پرپشت، مثل یک بچه کوچک به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]در زیر موهای ضخیم موی بلوند، او مانند یک کودک کوچک به نظر می رسد

9. Xanthe ambled in in a tousled yawning state and yesterday's clothes and flopped into the empty chair beside Filmer.
[ترجمه ترگمان]خرامان خرامان خرامان خرامان وارد اتاق شد و لباس دیروز و لباس های دیروز را پوشید و روی صندلی خالی در کنار فیلمر جا داد
[ترجمه گوگل]Xanthe در یک حالت خمیده و لباسهای دیروز لباس پوشید و در صندلی خالی کنار فیلمر قرار گرفت

10. His hair was tousled.
[ترجمه ترگمان]موهایش ژولیده بود
[ترجمه گوگل]موهایش پر شده بود

11. The tousled hair falls neglected across the furrowed brow.
[ترجمه ترگمان]موهای ژولیده روی پیشانی چین افتاده بود
[ترجمه گوگل]موهای برافروخته در سراسر سوراخ بینی از بین می روند

12. Why not tousle your partner's messy morning hair from a place of love or affection?
[ترجمه ترگمان]چرا موهای messy رو از جایی که عشق یا دوست داری نوازش نمی کنی؟
[ترجمه گوگل]چرا موی صبحانه کثیف شریک زندگی خود را از یک مکان عشق و محبت نپسندید؟

13. A light wind blows, not strong enough to tousle the stiff green hair sprouting from his head like dry grass.
[ترجمه ترگمان]باد ملایمی می وزد، نه آنقدر قوی که موهای سبز شق ورق را از سرش بیرون بکشد، مثل علف خشک
[ترجمه گوگل]باد کم نور می کشد، به اندازه کافی قوی نیست که موهای سبز سفت از سرش مانند چمن خشک خشک شود

14. Now this is a tousle .
[ترجمه ترگمان] حالا داره موهامو نوازش میکنه
[ترجمه گوگل]در حال حاضر این مشکلی است

پیشنهاد کاربران

Nathan's tousled head appeared in the hatchway"
موی آشفته


کلمات دیگر: