کلمه جو
صفحه اصلی

mink


معنی : سمور یا راسو، مینک
معانی دیگر : (جانورشناسی) مینک (جانوری شبیه به خز که پوست آن ارزشمند است به ویژه گونه ی امریکایی آن به نام: mustela vison که بخشی از اوقات خود را در آب می گذراند)

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) مینک، سمور یا راسو


سیب زمینی، سمور یا راسو، مینک


انگلیسی به انگلیسی

• type of mammal which lives near water and is valued for its fur; fur of a mink; coat made of mink fur
mink are small animals with short legs. mink are bred for their beautiful fur.
mink is a very expensive fur used to make coats or hats.

مترادف و متضاد

سمور یا راسو (اسم)
mink

مینک (اسم)
mink

جملات نمونه

1. I never saw such a gorgeous mink coat in all my life.
[ترجمه ترگمان]من هرگز چنین کت خز دوزی را در تمام عمرم ندیده بودم
[ترجمه گوگل]من هرگز در تمام عمر من چنین کت و شلوار مروارید زرق و برق دار ندیدم

2. Her shoulders were graced with mink and her fingers sparkled with diamonds.
[ترجمه ترگمان]شانه هایش پر از الماس بود و انگشت هایش با الماس می درخشیدند
[ترجمه گوگل]شانه های او با موی سر تزیین شده بود و انگشتانش با الماس درخشید

3. The old movie star was drowned in mink.
[ترجمه ترگمان]ستاره فیلم قدیمی در mink غرق شد
[ترجمه گوگل]ستاره سینمای قدیمی در سایبان غرق شد

4. Hence the mink is not so much a threat to the muskrat population as a direct competitor with muskrat trappers.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه the برای جمعیت آبی به عنوان یک رقیب مستقیم با استفاده از موش آبی تهدیدی محسوب نمی شود
[ترجمه گوگل]از این رو، صیقلی به عنوان یک رقیب مستقیم با مهاجمان موراکات تهدیدی برای جمعیت مهاجم نیست

5. She had covered the mink coat with a nylon overall.
[ترجمه ترگمان]او پالتو پوست مینک را پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او کلاه مینا را با نایلون به طور کلی پوشانده بود

6. A large mink can also travel further and defend a larger territory.
[ترجمه ترگمان]mink بزرگ نیز می توانند بیشتر سفر کنند و از یک منطقه بزرگ تر دفاع کنند
[ترجمه گوگل]یک سلاح بزرگ نیز می تواند بیشتر سفر کند و از یک قلمرو بزرگتر دفاع کند

7. Hare hunting and coursing and mink hunting do not have a big effect on the populations.
[ترجمه ترگمان]شکار خرگوش و شکار شکار و شکار، تاثیری بزرگ بر جمعیت ندارد
[ترجمه گوگل]شکار شکار و پریدن و شکار سمباده تاثیر زیادی بر جمعیت ندارد

8. Mink have razor-sharp teeth.
[ترجمه ترگمان]Mink دندان های تیز دارند
[ترجمه گوگل]نازک دندان های تیز و تیز است

9. His wife, Mary Rose, slipped into a mink coat as they prepared to disembark.
[ترجمه ترگمان]همسرش، مری رز، در حالی که آماده پیاده شدن بود پالتو پوست مینک را پوشید
[ترجمه گوگل]همسرش مری رز، هنگام آماده شدن برای خروج از خانه، به یک کت سمورک فرو ریخت

10. Hairs from her mink coat had been found in the gazebo by the pond.
[ترجمه ترگمان]چند تار مو از پالتو پوست مینک در آلاچیق کنار دریاچه پیدا شده بود
[ترجمه گوگل]موی از کت و شلوار مروارید او در باغچه توسط حوضچه یافت شده است

11. We had beautiful chandeliers, women in diamonds and mink stoles.
[ترجمه ترگمان]ما chandeliers زیبایی داشتیم، زنان در الماس و پوست مینک
[ترجمه گوگل]ما لوسترهای زیبایی داشتیم، زنان در الماس و سارافون دستمال سفره

12. At last, warm weather - but alas, no mink.
[ترجمه ترگمان]سرانجام هوا گرم است - اما افسوس که مینک اوسکی نداره
[ترجمه گوگل]در نهایت، آب و هوای گرم - اما افسوس، بدون سموم

13. Mink, marten, otter, and wildcat brought up to ten shillings apiece, and prime beaver were worth seven.
[ترجمه ترگمان]سمور، سمور، سمور، سمور، و گربه وحشی به هر کدامشان ده شلینگ و پوست سگ آبی که هفت شیلینگ ارزش داشتند، آورده بودند
[ترجمه گوگل]نان، زعفران، صدف و حیوانات وحشی به ده نفر از شیلینگ ها افزوده شده و نخستین بوب هفت برابر بود

14. In it, the feral mink often finds itself to be a close neighbour to vulnerable domestic stock.
[ترجمه ترگمان]در آن، the وحشی اغلب خود را یک همسایه نزدیک به موجودی داخلی آسیب پذیر می داند
[ترجمه گوگل]در آن، مینای دندان اغلب خود را به عنوان یک همسایه نزدیک به سهام آسیب پذیر داخلی می بیند

15. In 1993 production of mink pelts was at 6m.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۹۳ تولید پوست mink به ۶ متر رسید
[ترجمه گوگل]در سال 1993 تولید سمور مینا 6 متر بود

پیشنهاد کاربران

کت پوست خز


کلمات دیگر: