کلمه جو
صفحه اصلی

drink down

انگلیسی به انگلیسی

• drink up completely; swallow quickly

جملات نمونه

1. He used to drink down sorrow.
[ترجمه ترگمان]اون به خاطر غم و غصه خوردن عادت داشت
[ترجمه گوگل]او غمگین بود

2. She flushed the rest of her drink down the toilet .
[ترجمه ترگمان]او بقیه نوشیدنی را از توالت بیرون کشید
[ترجمه گوگل]او بقیه نوشیدنی هایش را در توالت فریاد زد

3. Bedford stood alone and put his drink down on the table.
[ترجمه ترگمان]بدفورد تنها ایستاد و نوشیدنی خود را روی میز گذاشت
[ترجمه گوگل]Bedford به تنهایی ایستاد و نوشیدنی خود را روی میز گذاشت

4. I say, and set my drink down and start heading out of the pool.
[ترجمه ترگمان]آب دهانم را قورت دادم و شروع به رفتن به بیرون از آب کردم
[ترجمه گوگل]من می گویم، نوشیدنی هایم را تنظیم می کنم و شروع به خروج از استخر می کنم

5. He set his drink down and stretched out on the floor.
[ترجمه ترگمان]مشروبش را زمین گذاشت و روی زمین دراز کشید
[ترجمه گوگل]او نوشیدنی خود را پایین کشید و روی زمین کشیده شد

6. The bartender set Tad's drink down with a negligent, easy grace.
[ترجمه ترگمان]متصدی بار نوشیدنی تد را کنار گذاشت و با ظرافت و ملایمت مشروب می خورد
[ترجمه گوگل]متصدی رستوران، نوشیدنی تاد را با فریب اندک و بی پروا تنظیم کرد

7. She put her drink down on the bar.
[ترجمه ترگمان] اون مشروب خوری رو توی بار گذاشته
[ترجمه گوگل]او نوشیدنی خود را در نوار گذاشت

8. Johnny Fontane put drink down and went over to stand in front of Hagen.
[ترجمه ترگمان]جانی Fontane آب دهانش را فرو داد و رفت تا جلوی هاگن بایستد
[ترجمه گوگل]جانی فونتانه نوشیدنی را پایین آورد و برای جلوگیری از هانگ رفت

9. Hurry, child, drink down your milk so that we can start.
[ترجمه ترگمان]زود باش بچه، شیر تو بخور تا بتونیم شروع کنیم
[ترجمه گوگل]عجله کن، کودک، شیر خود را بنوش تا بتوانیم شروع کنیم

10. He hooked a drink down and turned to face his brother.
[ترجمه ترگمان]او جرعه ای نوشید و برگشت تا با برادرش رو به رو شود
[ترجمه گوگل]او یک نوشیدنی را به قلاب کشاند و تبدیل به روبرو شدن با برادرش شد

11. He laughingly boasted that he could drink down all the others at the table.
[ترجمه ترگمان]با خنده گفت که می تواند بقیه را سر میز بخورد
[ترجمه گوگل]او به طرز خندهداری افتخار میکرد که میتواند تمامی کالاها را در جدول بنشاند

12. Johnny Fontane put his drink down and went over to stand in front of Hagen.
[ترجمه ترگمان]جانی Fontane لیوانش را روی میز گذاشت و به طرف hagen رفت
[ترجمه گوگل]جانی فونتانی نوشیدنی خود را پایین آورده و برای ایستادن در جلوی Hagen رفت

13. Drink down. It will do you good.
[ترجمه ترگمان] بخور این کار را خوب انجام خواهد داد
[ترجمه گوگل]بنوش این کار خوبی خواهد کرد

14. Thomas Hudson put the drink down in the shade and stood up.
[ترجمه ترگمان]توماس هادسن نوشیدنی را در سایه گذاشت و بلند شد
[ترجمه گوگل]توماس هادسون نوشیدنی را در سایه گذاشت و برخاست

پیشنهاد کاربران

to drink all of something, especially quickly
To drink up !!!!!!!!!!!!!

یه دفعه و سریع سر کشیدن! ( تا ته )
در یک نوبت تا ته ( نوشیدنی ) را سر کشیدن ( با سرعت ) !!!


کلمات دیگر: