کلمه جو
صفحه اصلی

regions

انگلیسی به فارسی

مناطق، منطقه، ناحیه، بخش، سرزمین، قلمرو، دیار، بوم، سامان، فضا، محوطه بسیار وسیع و بی انتها، طرف


جملات نمونه

1. ulterior regions
نواحی دورتر

2. the aquatic regions of the earth
نواحی دریایی کره ی زمین

3. the high regions of mathematics
زمینه های عالی ریاضیات

4. the lowest regions of the ocean
زیرین ترین بخش های اقیانوس

5. the outer regions
سرزمین های دوردست

6. hills and upper regions
تپه ها و نواحی بلندتر

7. in the dark regions of the night sky
در بخش های تاریک آسمان در شب

8. the country's remote regions
سرزمین های دور افتاده ی کشور

9. jungles abound in warm moist regions
در نواحی گرم و مرطوب جنگل فراوان است.

10. extending medical services to the outlying regions of the country
گسترش خدمات پزشکی به اقصی نقاط کشور

11. he planted former soldiers in border regions
او سربازان پیشین را در نواحی سر حدی ساکن کرد.

12. the storm unleashed its fury on the coastal regions
توفان خشم خود را بر نواحی ساحلی فرو بارید.

پیشنهاد کاربران

مناطق

ناحیه

حیطه ها

قسمتی از زمین _ ناحیه

خیلی ممنونم از دیکشنری آنلاین آبادیس که خیلی به من کمک می کنه من همیشه از این دیکشنری استفاده می کنم😍😍

نواحی

منطقه، ناحیه

منطقه_ مناطق

بچه ها ساختار کلمه

منطقه


کلمات دیگر: