احمق، کارنکن، از زیر کار دررو، لوس و مهمل، مخبط، اشتباه کار، شورتی، دست و پا چلفتی، مضحک
goofy
احمق، کارنکن، از زیر کار دررو، لوس و مهمل، مخبط، اشتباه کار، شورتی، دست و پا چلفتی، مضحک
انگلیسی به فارسی
احمق، کارنکن، از زیر کار دررو، لوس و مهمل، مخبط، اشتباه کار، شورتی، دست و پا چلفتی، مضحک
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
حالات: goofier, goofiest
مشتقات: goofily (adv.), goofiness (n.)
حالات: goofier, goofiest
مشتقات: goofily (adv.), goofiness (n.)
• : تعریف: (informal) typical of a goof; silly, stupid, or foolish.
• (slang) ridiculous, foolish, silly; stupid
something that is goofy is silly or ridiculous, often in a strange or unusual way; an informal word used in american english.
something that is goofy is silly or ridiculous, often in a strange or unusual way; an informal word used in american english.
مترادف و متضاد
silly
Synonyms: crazy, daffy, dippy, ditzy, dopey, dotty, empty-headed, flaky, foolish, idiotic, kooky, nutty, screwy, stupid, wacky, weird
جملات نمونه
1. despite his goofy appearance, he is an intelligent and hard-working person
علیرغم ظاهر مضحکش آدم با هوش و پرکاری است.
2. I like Jim, but he's a little goofy.
[ترجمه ترگمان]من جیم را دوست دارم، اما او کمی احمق است
[ترجمه گوگل]من جیم را دوست دارم، اما او کمی عجیب است
[ترجمه گوگل]من جیم را دوست دارم، اما او کمی عجیب است
3. A goofy grin apread across her face when she saw the card.
[ترجمه ترگمان]وقتی کارت را دید لبخند مسخره ای روی صورتش نقش بست
[ترجمه گوگل]هنگامی که کارت را دیدم، یک چرت زدن فریاد زد
[ترجمه گوگل]هنگامی که کارت را دیدم، یک چرت زدن فریاد زد
4. That was a real goofy thing to do.
[ترجمه ترگمان]واقعا کار احمقانه ای بود
[ترجمه گوگل]این یک چیز عجیب واقعی بود
[ترجمه گوگل]این یک چیز عجیب واقعی بود
5. Then there was a goofy game against Rutgers, in which Connecticut was in arrears 30-1and also came back to win.
[ترجمه ترگمان]سپس بازی احمقانه ای در برابر Rutgers انجام شد که در آن کانکتیکات ۳۰ - ۱ عقب افتاده بود و همچنین بازگشت تا برنده شود
[ترجمه گوگل]سپس یک بازی عجیب و غریب در برابر Rutgers وجود داشت، که در آن کانکتیکات 30-1 بود و همچنین برای پیروزی دوباره آمد
[ترجمه گوگل]سپس یک بازی عجیب و غریب در برابر Rutgers وجود داشت، که در آن کانکتیکات 30-1 بود و همچنین برای پیروزی دوباره آمد
6. I look goofy in that picture.
[ترجمه ترگمان] توی اون عکس مسخره به نظر میام
[ترجمه گوگل]من در این تصویر ظالم هستم
[ترجمه گوگل]من در این تصویر ظالم هستم
7. The tall, slender man and his goofy wife had been guests in the family compound.
[ترجمه ترگمان]مرد بلند قد و باریک اندام و همسر جوانش در مقر خانواده مهمان بودند
[ترجمه گوگل]مرد قد بلند، بلند و باریک و همسر فاسدش مهمانان در ترکیب خانواده بودند
[ترجمه گوگل]مرد قد بلند، بلند و باریک و همسر فاسدش مهمانان در ترکیب خانواده بودند
8. On her travels she's there with a goofy grin and a different pose for every occasion.
[ترجمه ترگمان]در سفر او با یک پوزخند احمقانه و یک ژست متفاوت برای هر بار آنجا است
[ترجمه گوگل]در سفرهایش او با مشکلی ظریف و متفاوت برای هر مناسبت است
[ترجمه گوگل]در سفرهایش او با مشکلی ظریف و متفاوت برای هر مناسبت است
9. Now what do you say to a goofy question like that?
[ترجمه ترگمان]حالا نظرت راجع به این سوال مسخره چیه؟
[ترجمه گوگل]حالا چه چیزی به یک سوال مسخره به آن می گویند؟
[ترجمه گوگل]حالا چه چیزی به یک سوال مسخره به آن می گویند؟
10. But then in typical Bloodhut fashion, a goofy gag succeeds.
[ترجمه ترگمان]اما بعد از آن به روش معمول Bloodhut، طنز goofy موفق می شود
[ترجمه گوگل]اما پس از آن در مد معمول Bloodhut، یک گجتی بی نظیر موفق می شود
[ترجمه گوگل]اما پس از آن در مد معمول Bloodhut، یک گجتی بی نظیر موفق می شود
11. A goofy stunt for February sweeps?
[ترجمه ترگمان]یک شیرین کاری احمقانه برای فوریه ۲۰۱۰؟
[ترجمه گوگل]شگفت انگیز دروغین برای ماه فوریه
[ترجمه گوگل]شگفت انگیز دروغین برای ماه فوریه
12. For all the kids care he could be Goofy, hamming it up for Mickey Mouse.
[ترجمه ترگمان]برای همه بچه ها اهمیت میده که میتونه دیوونه باشه برای میکی ماوس
[ترجمه گوگل]برای همه مراقبت از بچه ها او می تواند مسخره است، آن را برای Mickey Mouse هاموند
[ترجمه گوگل]برای همه مراقبت از بچه ها او می تواند مسخره است، آن را برای Mickey Mouse هاموند
13. My collected works rendered the Horsehead Nebula, goofy space cruisers, robots, and Saturn.
[ترجمه ترگمان]کاره ای جمع آوری شده من، Nebula Horsehead، ماشین های حالت بازی، روبات ها، و زحل را به نمایش در آوردند
[ترجمه گوگل]کارهای جمع آوری شده من سحابی افسانه ای، فضانوردان فضایی، روبات ها و زحل را ارائه داد
[ترجمه گوگل]کارهای جمع آوری شده من سحابی افسانه ای، فضانوردان فضایی، روبات ها و زحل را ارائه داد
14. Robbie got that familiar goofy expression on his face as I told him the story.
[ترجمه ترگمان]وقتی داستان را برایش تعریف کردم، رابی قیافه مسخره ای داشت
[ترجمه گوگل]رابی به این موضوع که او را به او گفته بود، این چهره ی آشنا را به چهره اش داد
[ترجمه گوگل]رابی به این موضوع که او را به او گفته بود، این چهره ی آشنا را به چهره اش داد
Despite his goofy appearance, he is an intelligent and hard-working person.
علیرغم ظاهر مضحکش آدم باهوش و پرکاری است.
I like Jim, but he's a little goofy.
از جیم خوشم میآید اما او کمی احمق است.
پیشنهاد کاربران
گاگول
اُسکُل
احمقانه
اسگل میشه
being crazy, ridiculous, or mildly ludicrous :
silly a goofy sense of humor that hat looks goofy. Other Words from goofy Synonyms & Antonyms More Example Sentences Learn More About goofy
✳A goofy is a silly ass mothafucker who kinda wacky but they chill
“You a fuckin goofy bro”
✳ Chicago term for a lame or a snitch.
Aye bro that goofy ass nigga snitched on us.
✳ funny , cute , gets annoying most of the time.
Damn I need a goofy girl : (
Bruhh she’s so goofy
✳ Someone that is funny and silly
She is so goofy
✳A person who is weird in the cute way. Usually a female.
A goofy person will always surprise you.
Him: Your so goofy!
Her: giggles and says, I know!!!
✳ Sweet yet harmlessly funny or silly
She is so goofy that she made me change the definition of goofy.
silly a goofy sense of humor that hat looks goofy. Other Words from goofy Synonyms & Antonyms More Example Sentences Learn More About goofy
✳A goofy is a silly ass mothafucker who kinda wacky but they chill
“You a fuckin goofy bro”
✳ Chicago term for a lame or a snitch.
Aye bro that goofy ass nigga snitched on us.
✳ funny , cute , gets annoying most of the time.
Damn I need a goofy girl : (
Bruhh she’s so goofy
✳ Someone that is funny and silly
She is so goofy
✳A person who is weird in the cute way. Usually a female.
A goofy person will always surprise you.
Him: Your so goofy!
Her: giggles and says, I know!!!
✳ Sweet yet harmlessly funny or silly
She is so goofy that she made me change the definition of goofy.
کلمات دیگر: