کلمه جو
صفحه اصلی

protuberant


معنی : باد کرده، برجسته، بر امده، محدب
معانی دیگر : برآمده، برقلیده، ورقلمبیده، بیرون زده، قلمبه شده، متورم

انگلیسی به فارسی

برامده، متورم، باد کرده


سرگردان، بر امده، باد کرده، برجسته، محدب


انگلیسی به انگلیسی

• jutting out, projecting, bulging
something that is protuberant sticks out from a surface; a formal word.

مترادف و متضاد

باد کرده (صفت)
ventricular, tumescent, baggy, puffy, billowy, bouffant, protuberant, ventricose, turgid, tumid, turgescent

برجسته (صفت)
prime, master, striking, leading, protuberant, distinguished, outstanding, illustrious, dominant, bossed, prominent, eminent, bossy, gibbous, bulging, convex, bunchy, famous, predominant, egregious, noted, dome-shaped, kenspeckle, embossed, knobby, laureate, noticeable, overriding, palmary, stereometric, supereminent, torose

بر امده (صفت)
knotted, bouffant, protuberant, gibbous, bulging, verrucous, bulgy, pulvinate, excrescent, snaggy, protrusive, ridgy, verrucose

محدب (صفت)
protuberant, gibbous, bulging, bulgy, convex, pulvinate

جملات نمونه

1. He stared at me with blue, slightly protuberant eyes.
[ترجمه فیروزسنگری] با چشمانی ابی, که کمی از حدقه بیرون زده بود, به من می نگریست؛
[ترجمه ترگمان]با چشمان آبی و کوتاهی به من خیره شد
[ترجمه گوگل]او به من با چشمهای آبی، کمی پریشان نگاه کرد

2. His son, Francis, was munching away, his protuberant eyes fixed on his father in an unwavering stare.
[ترجمه ترگمان]پسرش، فرانسوا، در حال جویدن بود و چشمان بادکرده او خیره خیره به پدرش دوخته شده بود
[ترجمه گوگل]پسرش، فرانسیس، مچاله شده بود، چشمانش پیچیده بود و به پدرش نگاه می کرد

3. The boy tripped over a protuberant rock.
[ترجمه ترگمان]پسر روی سنگ protuberant لیز خورد
[ترجمه گوگل]پسر روی یک سنگ پرتغالی افتاد

4. Objective:To study the characteristics of dermatofibrosarcoma protuberant in the needle aspiration cytology.
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه و بررسی ویژگی های ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' '
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه خواص درماتوفیبروسارکومی پروتئوبانت در سیتولوژی آسپیراسیون سوزنی

5. And coccyx has a pointed state protuberant how be to return a responsibility?
[ترجمه ترگمان]و \"coccyx\" در مورد این که چگونه باید یک مسئولیت را بر عهده داشته باشد، نقش ایفا می کند؟
[ترجمه گوگل]و کک کوک دارای یک قاعده مشخص است که چگونه باید یک مسئولیت را به عهده بگیرد؟

6. Figure patterns: chevron, round - pit, diamond, protuberant chevron, etc.
[ترجمه ترگمان]شکل ۳ - الگوی: chevron، گرد، لوزی، لوزی، chevron، و غیره
[ترجمه گوگل]چهره های شکل شروون، گرد گودال، الماس، چتر سوزن و غیره

7. The bottom of holloware's protuberant part was convenient for infix mud so that the holloware didn't fall down! ! !
[ترجمه ترگمان]کف اتاق کوچک holloware برای گل infix راحت بود که the فرو ننشسته باشد! !! !! !! !! !
[ترجمه گوگل]قسمت پایه ی توخالی توخالی برای غلیظ شدن غلیظ است، بنابراین توخالی نمی افتد! ! !

8. The problem is high dimensions, non - protuberant, non - linear and mixed. It is hard to find optimal scheme.
[ترجمه ترگمان]این مشکل ابعاد بالا، non، غیر خطی و مختلط است پیدا کردن طرح بهینه دشوار است
[ترجمه گوگل]مشکل این است که ابعاد بالایی، غیرشفاف، غیر خطی و مخلوط است سخت است برای پیدا کردن طرح بهینه

9. And coccyx has a pointed state protuberant how be to a responsibility?
[ترجمه ترگمان]و coccyx حاکی از آن است که چگونه باید مسئولیت یک مسئولیت را به عهده داشته باشد؟
[ترجمه گوگل]و کک کوک دارای یک جنبه دیدنی است که چگونه باید به مسئولیت رسیدگی شود؟

10. The intragastric tumid type again can be classified into protuberant, two peaks and fungoid subgroup.
[ترجمه ترگمان]این گروه را می توان دوباره به صورت protuberant، دو قله و زیر گروه fungoid طبقه بندی کرد
[ترجمه گوگل]نوع بازدارنده داخل معده مجددا می تواند به پروتئین، دو قله و زیر گروه قارچی تقسیم شود

11. Xie Sansheng, what majority centers in the bine is mid, form, long can amount to 10 centimeters, highlight below midrib, the brim has tit state protuberant .
[ترجمه ترگمان]Xie Sansheng، که مرکز اصلی در bine میانی است، متوسط تا ۱۰ سانتی متر است، که زیر midrib برجسته است و لبه آن باعث ایجاد فرورفتگی در آن شده است
[ترجمه گوگل]Xie Sansheng، که اکثریت مراکز در کمر در اواسط، شکل، طول می تواند به اندازه 10 سانتی متر، برجسته زیر زیر midrib، حاشیه برجسته جنون دولت است

12. Where to the skin is caught or come up against to be met protuberant, be dermatosis?
[ترجمه ترگمان]در کجا باید پوست را تشخیص داد و یا از جا بلند شد تا protuberant ایجاد شود، dermatosis؟
[ترجمه گوگل]از کجا به پوست می رسد یا می آید در مقابل برای رسیدن به ملاقات، می شود درماتوز؟

پیشنهاد کاربران

برآمدگی. بادکرده. پف کرده
his protuberant eyes fluttered open"



کلمات دیگر: