کلمه جو
صفحه اصلی

burst into laughter

انگلیسی به انگلیسی

• suddenly start laughing, start giggling

جملات نمونه

1. They burst into laughter.
[ترجمه علی] آنها از خنده منفجر شدند
[ترجمه ترگمان]شروع به خندیدن کردند
[ترجمه گوگل]آنها به خنده می کشند

2. Suddenly, the group burst into laughter .
[ترجمه آوا] زیر خنده زدن
[ترجمه ترگمان]ناگهان گروه شروع به خندیدن کرد
[ترجمه گوگل]ناگهان گروه به خنده رفت

3. She burst into laughter.
[ترجمه ترگمان]او شروع به خندیدن کرد
[ترجمه گوگل]او به خنده خیره شد

4. He looked shocked, then burst into laughter .
[ترجمه ترگمان]او یکه خورد و بعد شروع به خندیدن کرد
[ترجمه گوگل]او شوکه شد، سپس به خنده رفت

5. Cassidy winked with his one eye and burst into laughter.
[ترجمه ترگمان]کسیدی با یک چشم چشمک زد و شروع به خندیدن کرد
[ترجمه گوگل]Cassidy با یک چشم خود را لرزاند و به خنده رفت

6. They burst into laughter and we piled once again into his car for another search.
[ترجمه ترگمان]آن ها شروع به خندیدن کردند و ما یک بار دیگر بار دیگر در اتومبیل او جمع شدیم تا جست و جو دیگری پیدا کنیم
[ترجمه گوگل]آنها به خندیدن پشت سر گذاشتند و ما یک بار دیگر برای جستجوی دیگری به ماشین خود ریختیم

7. She stared at me for a moment, then burst into laughter.
[ترجمه ترگمان]برای لحظه ای به من خیره شد و بعد شروع به خندیدن کرد
[ترجمه گوگل]او یک لحظه به من نگاه کرد و سپس به خنده رفت

8. She burst into laughter in the Sabbath dimness of the place.
[ترجمه ترگمان]در تاریکی روز یکشنبه به خنده افتاد
[ترجمه گوگل]او در تاریکی سبت آن مکان را خندید

9. Jack stood there dumbfounded while his classmates burst into laughter Occupational disease ! ""
[ترجمه ترگمان]جک مات و مبهوت ایستاده بود، در حالی که هم کلاسی هایش به قهقهه می خندیدند \"
[ترجمه گوگل]جک ایستاده بود خجالت کشید در حالی که همکلاسی خود را به خنده بیماری شغلی پشت سر گذاشت! ''

10. Upon hearing the funny story, everybody burst into laughter.
[ترجمه ترگمان]به محض شنیدن داستان خنده دار همه قاه قاه خندیدند
[ترجمه گوگل]پس از شنیدن داستان خنده دار، همه به خنده خیره می شوند

11. Both of them said the word on the same downbeat, which made them burst into laughter at how hilarious they sounded.
[ترجمه ترگمان]هر دو کلمه یکسانی را با همان downbeat ادا کردند که باعث شد به خنده بیفتند
[ترجمه گوگل]هر دو آنها گفتند این کلمه در همان ضعف است، که باعث شد آنها را به خنده در حالیکه خنده دار می شنیدند

12. Ruth smiled so ingenously at the fairy story that both men burst into laughter.
[ترجمه ترگمان]روت به شنیدن داستان پریان لبخندی زد که هر دو مرد خندیدند
[ترجمه گوگل]روت لبخند زد به طرز وحشیانه ای در داستان پری که هر دو مرد به خنده خیره شد

13. The bean watched them tumble into the water and burst into laughter.
[ترجمه ترگمان]لوبیا آن ها را تماشا کرد که روی آب افتاد و شروع به خندیدن کرد
[ترجمه گوگل]لوبیا آنها را تماشا کرد و به آب خیره شد و به خنده افتاد

14. Willie glared at her for a moment, then he burst into laughter.
[ترجمه ترگمان]ویلی لحظه ای به او خیره شد و بعد شروع به خندیدن کرد
[ترجمه گوگل]ویلی برای لحظه ای به او نگاه کرد و سپس به خنده رفت

پیشنهاد کاربران

به یکباره زیر خنده زدن! She burst into laughter او به یکباره زد زیر خنده!

زدن زیر خنده

از خنده ترکیدن

زدن زیر خنده ، از خنده منفجر شدن ، از خنده ترکیدن


کلمات دیگر: