کلمه جو
صفحه اصلی

ensuing


بعدی، پی آیند، پس آیند

انگلیسی به فارسی

بعدی، پی‌آیند، پس‌آیند


پس از آن، از پس امدن، از دنبال امدن، بعد آمدن، منتج شدن


انگلیسی به انگلیسی

• following as a consequence of, happening as a result of
ensuing means happening immediately afterwards.

جملات نمونه

1. ensuing events proved the wisdom of his action
رویدادهای بعدی خردمندانه بودن عمل او را اثبات کرد.

2. ensuing
بعدی،پی آیند،پس آیند

3. in the ensuing months
در (طی) ماه های بعد

4. I lost my bag in the ensuing chaos.
[ترجمه ترگمان]کیفم را در آشفتگی بعدی گم کردم
[ترجمه گوگل]کیسه من را در هرج و مرج پس از آن از دست دادم

5. The ensuing argument had been bitter.
[ترجمه ترگمان]بحث بعدی تلخ بود
[ترجمه گوگل]استدلال بعدی تلخ بود

6. In the ensuing fighting, two students were killed.
[ترجمه ترگمان]در درگیری پس از آن، دو دانشجو کشته شدند
[ترجمه گوگل]در این جنگ، دو دانشجو کشته شدند

7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

8. He lost his job and in the ensuing months became more and more depressed.
[ترجمه ترگمان]او شغلش را از دست داد و در ماه های بعد بیشتر و بیشتر افسرده شد
[ترجمه گوگل]او کار خود را از دست داد و در ماه های بعد آن ها بیشتر و بیشتر افسرده شد

9. In the ensuing panic, they lost each other.
[ترجمه ترگمان]در وحشت بعدی، آن ها یکدیگر را از دست دادند
[ترجمه گوگل]در این وحشت، آنها یکدیگر را از دست دادند

10. They lost track of each other in the ensuing years.
[ترجمه ترگمان]آن ها در سال های پس از آن یکدیگر را از دست دادند
[ترجمه گوگل]آنها در سال های پس از آن ردیابی یکدیگر را از دست دادند

11. The two companies grew tenfold in the ensuing ten years.
[ترجمه ترگمان]این دو شرکت در ده سال بعدی ده برابر شدند
[ترجمه گوگل]این دو شرکت در ده سال بعد ده برابر رشد کردند

12. The situation deteriorated over the ensuing weeks.
[ترجمه ترگمان]این وضعیت در طی هفته های آتی بدتر شده است
[ترجمه گوگل]این وضعیت در طول هفته های بعد بدتر شد

13. During the ensuing days every Ras and chieftain in the country must have been camped in and around Addis Ababa.
[ترجمه ترگمان]در طی روزه ای بعد، هر راس راس و رئیس در کشور باید در اطراف آدیس آبابا مستقر شده بودند
[ترجمه گوگل]در طول روزهای پس از آن، هر رأس و رهبر در این کشور باید در داخل و اطراف آدیس آبابا به اردوگاه بپیوندند

14. In the ensuing political rumpus John Major shamelessly distanced himself from his henchman.
[ترجمه ترگمان]در the که پس از آن، جان میجر، در rumpus، خود را از henchman دور کرد
[ترجمه گوگل]جان مینور در ردیف سیاسی بعدی، خود را بی رحم خود را از دست اندرکارانش جدا کرد

15. In the ensuing months, in hearing after hearing, Mulholland was dragged through an agonizing reappraisal of his career.
[ترجمه ترگمان]در ماهه ای پس از آن، در جلسه دادرسی پس از شنیدن، این سبک از طریق یک ارزیابی مجدد دردناک حرفه خود کشیده شد
[ترجمه گوگل]در ماه های بعد، پس از شنیدن شنوایی، مول هولند از طریق یک بازنگری دردناک از کار خود، کشید

پیشنهاد کاربران

پشت سری

رخ داده

پیامد

متعاقب

متعاقب، پی آمد


subsequent

following [adj. ]

پس آیند
پی آیند
بعدی


کلمات دیگر: