کلمه جو
صفحه اصلی

outdoorsy


(عامیانه) وابسته به یا علاقمند به دشت و صحرا و هوای آزاد

انگلیسی به فارسی

(عامیانه) وابسته به یا علاقمند به دشت و صحرا و هوای آزاد


انگلیسی به انگلیسی

• characteristic of the outdoors; suited for the outdoors; fond of outdoor sports (such as camping, hunting, fishing, etc.)

جملات نمونه

1. For the outdoorsy person, think about a hiking holiday, a bicycle tour or ski lift tickets.
[ترجمه ترگمان]برای فرد outdoorsy، به یک تعطیلات پیاده روی، یک تور دوچرخه سواری یا بلیط پرش با اسکی فکر کنید
[ترجمه گوگل]برای افراد خارج از منزل، در مورد تعطیلات پیاده روی، تور دوچرخه یا بلیط اسکی فکر کنید

2. Jeff is really outdoorsy.
[ترجمه ترگمان]جف اهل گردش و گردش است
[ترجمه گوگل]جف واقعا خارج از منزل است

3. It's a sunny day, so off to more outdoorsy stuff.
[ترجمه ترگمان]امروز یه روز آفتابی برای بیرون رفتن از مسائل گردش و گردش زیاده
[ترجمه گوگل]این یک روز آفتابی است، بنابراین به چیزهای خارج از منزل بیشتر است

4. I am not much of an outdoorsy type but as a child, I did do my share of camping, fishing and hiking.
[ترجمه ترگمان]من از نوع outdoorsy نیستم، اما به عنوان یک کودک، من سهم خودم از اردو زدن، ماهیگیری و پیاده روی را انجام دادم
[ترجمه گوگل]من خیلی از نوع خارج از منزل نیستم، اما به عنوان یک کودک، سهم من از کمپینگ، ماهیگیری و پیاده روی را انجام دادم

5. She is a real outdoorsy type.
[ترجمه ترگمان]او یک نوع outdoorsy واقعی است
[ترجمه گوگل]او یک نوع خارج از منزل واقعی است

6. Yellow - Always the optimist athletic and outdoorsy. Yellow reflects a vibrant personality and great intuition.
[ترجمه ترگمان]زرد - همیشه خوش بین و ورزش کار خوشبین زرد نمایانگر شخصیت پر جنب و جوش و شهود عالی است
[ترجمه گوگل]زرد - همیشه خوش بینانه ورزشی و خارج از منزل زرد نشان دهنده شخصیت پر جنب و جوش و شهود بزرگ است

7. "He's highly outdoorsy, " she said. "If he could spend every day outside, he would.
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" اگر او بتواند هر روز بیرون را بگذراند، به شدت عصبانی است
[ترجمه گوگل]او گفت: 'او بسیار خارج از منزل است ' 'اگر او می تواند هر روز در خارج از صرف، او بود

8. If you and your date are the outdoorsy type, try going on an overnight camping trip for Valentine's Day.
[ترجمه ترگمان]اگر شما و تاریخ تان از نوع outdoorsy هستید، سعی کنید سفری شبانه برای روز ولنتاین انجام دهید
[ترجمه گوگل]اگر شما و تاریخ خود را از نوع خارج از منزل، سعی کنید یک سفر کمپینگ شبانه روزی برای روز ولنتاین

9. At the time, their outdoorsy, new age-ish venture seemed highly eccentric.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان، گردش و گردش در گردش و ورزش، به نظر خیلی عجیب می آمد
[ترجمه گوگل]در آن زمان، خارج از منزل آنها، سرمایه گذاری جدید سنی به نظر می رسید بسیار غیر عادی است

10. White and green is fresh and outdoorsy while purple and green is high contrast (and needs to be handled with care).
[ترجمه ترگمان]سفید و سبز تازه و سفید است در حالی که بنفش و سبز کنتراست بالا دارد (و باید با دقت کنترل شود)
[ترجمه گوگل]سفید و سبز تازه و خارج از منزل است در حالی که بنفش و سبز کنتراست بالا است (و نیاز به مراقبت)

11. Kathleen will get something outdoorsy from her hunter man.
[ترجمه ترگمان] \"کاتلین\" یه چیزی از طرف شکارچی اون بیرون میاد
[ترجمه گوگل]Kathleen چیزی در خارج از منزل از مرد شکارچی اش دریافت خواهد کرد

12. She's a real outdoorsy type. She loves camping.
[ترجمه ترگمان] اون یه گروه اهل گردش و اهل گردش و گردش بود اون عاشق کمپ - ه
[ترجمه گوگل]او یک نوع خارج از منزل واقعی است او کمپینگ را دوست دارد

13. Works in finance but is outdoorsy. . . you know, on the weekend.
[ترجمه ترگمان]در امور مالی کار می کند، اما در آخر هفته outdoorsy
[ترجمه گوگل]در امور مالی کار می کند اما خارج از منزل است می دانید، در آخر هفته

14. "He's extremely outdoorsy," she said. "If he could spend every day outside, he would.
[ترجمه ترگمان]وی گفت: \" اگر او بتواند هر روز بیرون را بگذراند، به شدت عصبانی است
[ترجمه گوگل]او گفت: 'او بسیار خارج از منزل است ' 'اگر او می تواند هر روز در خارج از صرف، او بود

پیشنهاد کاربران

اهل گشت و گذار

فضای باز


کلمات دیگر: