کلمه جو
صفحه اصلی

on hold

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: waiting to complete a telephone call.

- The person who answered the phone put me on hold.
[ترجمه مصطفی] شخص پاسخ دهنده به تلفن من را در �حالت انتظار� قرار داد.
[ترجمه کیمیا] کسی که تلفن را جواب داد، مرا پشت خط نگه داشت.
[ترجمه ترگمان] کسی که جواب تلفن رو داده بود گوشی رو دستم گذاشت
[ترجمه گوگل] فردی که به تلفن پاسخ داد، من را به حالت تعلیق درآورد

پیشنهاد کاربران

در حال بررسی

منتظرخط آزاد ( تلفن )


put on hold
در حالت انتظار نگه داشتن

on hold
حالت انتظار ( هنگام برقراری تماس تلفنی )

تمدید نکردن

به تعویق افتادن

متوقف ماندن.

به تعلیق در آمدن
ممنوع شدن
During coronavirus pandemic, hugs are on hold love is not !

متوقف شده، پشت خط

پشت خط ( حالت بوق انتظار تلفن )
He's on the phone at the moment - can I put you on hold?ایشون الان تلفن صحبت می کنن، میشه پشت خط نگهتون دارم

معلق، به تعلیق در آمده
Everything's on hold again because of the bad weather.


متوقف شده


کلمات دیگر: