• total advantages which one can offer in a negotiation
bargaining power
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. Rising unemployment has diminished the bargaining power of people with jobs.
[ترجمه ترگمان]افزایش بیکاری، قدرت چانه زنی افراد با شغل را کاهش داده است
[ترجمه گوگل]افزایش بیکاری قدرت چانه زنی افراد دارای شغل را کاهش داده است
[ترجمه گوگل]افزایش بیکاری قدرت چانه زنی افراد دارای شغل را کاهش داده است
2. This will increase the bargaining power of management in wage negotiations.
[ترجمه ترگمان]این باعث افزایش قدرت چانه زنی مدیریت در مذاکرات حقوقی خواهد شد
[ترجمه گوگل]این قدرت چانه زنی مدیریت در مذاکرات دستمزد را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]این قدرت چانه زنی مدیریت در مذاکرات دستمزد را افزایش می دهد
3. The smaller states' efforts to exercise their collective bargaining power against multinationals have failed.
[ترجمه ترگمان]دولت های کوچک تر می کوشند تا قدرت چانه زنی جمعی خود را علیه شرکت های چندملیتی انجام دهند
[ترجمه گوگل]ایالات کوچکتر #39؛ تلاش ها برای استفاده از قدرت چانه زنی جمعی خود علیه شرکت های چند ملیتی به شکست انجامیده است
[ترجمه گوگل]ایالات کوچکتر #39؛ تلاش ها برای استفاده از قدرت چانه زنی جمعی خود علیه شرکت های چند ملیتی به شکست انجامیده است
4. Their efforts to exercise collective bargaining power against multinational companies have failed.
[ترجمه ترگمان]تلاش های آن ها برای اعمال قدرت چانه زنی جمعی در برابر شرکت های چند ملیتی، شکست خورده است
[ترجمه گوگل]تلاش آنها برای اعمال قدرت چانه زنی جمعی علیه شرکت های چند ملیتی به شکست انجامیده است
[ترجمه گوگل]تلاش آنها برای اعمال قدرت چانه زنی جمعی علیه شرکت های چند ملیتی به شکست انجامیده است
5. Naturally this bargaining power was not constant.
[ترجمه ترگمان]طبیعتا این چانه زدن ثابت نبود
[ترجمه گوگل]طبیعتاً این قدرت چانه زنی ثابت نبود
[ترجمه گوگل]طبیعتاً این قدرت چانه زنی ثابت نبود
6. In a competitive market the bargaining power of the owner of a particular commodity is limited.
[ترجمه ترگمان]در یک بازار رقابتی، قدرت چانه زنی صاحب یک کالای خاص محدود است
[ترجمه گوگل]در یک بازار رقابتی ، قدرت چانه زنی صاحب کالای خاص محدود است
[ترجمه گوگل]در یک بازار رقابتی ، قدرت چانه زنی صاحب کالای خاص محدود است
7. The root of these accommodations is the bargaining power possessed by state enterprises.
[ترجمه ترگمان]ریشه این امکانات، قدرت چانه زنی شرکت های دولتی است
[ترجمه گوگل]ریشه این امکانات ، قدرت چانه زنی شرکت های دولتی است
[ترجمه گوگل]ریشه این امکانات ، قدرت چانه زنی شرکت های دولتی است
8. The commune provided some marginal bargaining power for the peasantry since concerted resistance could not be lightly dismissed.
[ترجمه ترگمان]کمون یک قدرت چانه زنی حاشیه ای برای کشاورزان فراهم آورد، زیرا مقاومت هماهنگ را نمی توان به آسانی رد کرد
[ترجمه گوگل]از آنجائیکه مقاومت منسجم به راحتی کنار گذاشته نشد ، کمون قدرت چانه زنی حاشیه ای را برای دهقانان فراهم کرد
[ترجمه گوگل]از آنجائیکه مقاومت منسجم به راحتی کنار گذاشته نشد ، کمون قدرت چانه زنی حاشیه ای را برای دهقانان فراهم کرد
9. Western bargaining power had been eliminated.
[ترجمه ترگمان]قدرت چانه زنی غرب حذف شده بود
[ترجمه گوگل]قدرت چانه زنی غرب از بین رفته بود
[ترجمه گوگل]قدرت چانه زنی غرب از بین رفته بود
10. By tilting bargaining power towards labour, it encouraged big pay claims.
[ترجمه ترگمان]با خم کردن قدرت چانه زدن به نیروی کار، این کار ادعاهای خسارت بزرگی را تشویق کرد
[ترجمه گوگل]با متمایل کردن قدرت چانه زنی به سمت کار ، ادعاهای کلان حقوق را تشویق کرد
[ترجمه گوگل]با متمایل کردن قدرت چانه زنی به سمت کار ، ادعاهای کلان حقوق را تشویق کرد
11. This bargaining power is likely to push the real value of a deal through the £4 million barrier.
[ترجمه ترگمان]این قدرت چانه زنی به احتمال زیاد ارزش واقعی یک معامله را از طریق ۴ میلیون پوند به جلو می راند
[ترجمه گوگل]این قدرت چانه زنی احتمالاً ارزش واقعی یک معامله را از مرز 4 میلیون پوندی عبور خواهد داد
[ترجمه گوگل]این قدرت چانه زنی احتمالاً ارزش واقعی یک معامله را از مرز 4 میلیون پوندی عبور خواهد داد
12. Also, this could give consumers more bargaining power when buying diamonds.
[ترجمه ترگمان]هم چنین این می تواند به مصرف کنندگان قدرت چانه زدن بیشتری در هنگام خرید الماس بدهد
[ترجمه گوگل]همچنین ، این می تواند قدرت چانه زنی بیشتری در هنگام خرید الماس به مصرف کنندگان بدهد
[ترجمه گوگل]همچنین ، این می تواند قدرت چانه زنی بیشتری در هنگام خرید الماس به مصرف کنندگان بدهد
13. Banks have no bargaining power, the resulting decline in loan proceeds will be.
[ترجمه ترگمان]بانک ها هیچ قدرت چانه زنی ندارند، کاهش حاصل از درآمده ای وام نیز خواهد بود
[ترجمه گوگل]بانک ها قدرت چانه زنی ندارند ، نتیجه کاهش درآمد وام خواهد بود
[ترجمه گوگل]بانک ها قدرت چانه زنی ندارند ، نتیجه کاهش درآمد وام خواهد بود
14. Fewer workers mean more bargaining power.
[ترجمه ترگمان]کارگران کمتری به معنای چانه زدن بیشتر هستند
[ترجمه گوگل]کارگران کمتری به معنای قدرت چانه زنی بیشتر هستند
[ترجمه گوگل]کارگران کمتری به معنای قدرت چانه زنی بیشتر هستند
15. Two factors, however, may boost Inuit bargaining power.
[ترجمه ترگمان]با این حال، دو عامل ممکن است قدرت چانه زنی Inuit را افزایش دهند
[ترجمه گوگل]اما دو عامل ممکن است قدرت چانه زنی اینویت را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]اما دو عامل ممکن است قدرت چانه زنی اینویت را افزایش دهد
پیشنهاد کاربران
قدرت چانه زنی
قدرت معاملاتی
کلمات دیگر: