کلمه جو
صفحه اصلی

in the beginning


دراغاز، درابتدا

انگلیسی به فارسی

در آغاز


انگلیسی به انگلیسی

• at the start

جملات نمونه

1. Love is sweet in the beginning, but sour in the end.
[ترجمه ترگمان]عشق در ابتدا شیرین است، اما در پایان ترش است
[ترجمه گوگل]عشق در ابتدا شیرین است، اما در انتهای ترش است

2. Love is sweet in the beginning but sour in the ending.
[ترجمه ترگمان]عشق در ابتدا شیرین اما تلخ است
[ترجمه گوگل]عشق در ابتدا شیرین است اما در انتهای ترش است

3. It was in the beginning, when we were still ironing out problems.
[ترجمه ترگمان]در ابتدا، زمانی که هنوز مشغول اتو کردن مشکلات بودیم
[ترجمه گوگل]در ابتدا، زمانی که هنوز مشکلات را حل کردیم، در ابتدا بود

4. If the life only as in the beginning sees.
[ترجمه ترگمان]اگر زندگی همان طور که در آغاز دیده می شود وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]اگر زندگی فقط در ابتدا دیده شود

5. I thought he loved me; perhaps he did in the beginning .
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم دوستم دارد، شاید هم از همان ابتدا این کار را کرده بود
[ترجمه گوگل]فکر کردم او را دوست داشتم شاید او در ابتدا انجام داد

6. You know, I wasn't sold on this trip in the beginning.
[ترجمه ترگمان]می دونی، من از اول به این سفر فروخته نشده بودم
[ترجمه گوگل]می دانید، من در ابتدا این سفر را فروختم

7. They gave me some help in the beginning but it did not amount to much .
[ترجمه ترگمان]آن ها در ابتدا کمی به من کمک کردند، اما چندان زیاد نبود
[ترجمه گوگل]آنها در ابتدا به من کمک کردند اما مقدار آن به اندازه کافی نبود

8. In the beginning he had felt well, but little by little he was becoming weaker.
[ترجمه ترگمان]در آغاز احساس خوبی داشت، اما کم کم ضعیف می شد
[ترجمه گوگل]در ابتدا او احساس خوبی داشت، اما کم کم او ضعیف شد

9. In the beginning I found the course very difficult.
[ترجمه ترگمان]در ابتدا این درس را بسیار دشوار یافتم
[ترجمه گوگل]در ابتدا این دوره بسیار دشوار بود

10. In the beginning, in April last year, I was full of doubts.
[ترجمه ترگمان]در آغاز ماه آوریل سال گذشته، من سرشار از شک بودم
[ترجمه گوگل]در ابتدا، در ماه آوریل سال گذشته، من شک داشتم

11. In the beginning, it employed fourteen men, but expanded and went on to employ hundreds, then thousands.
[ترجمه ترگمان]در آغاز چهارده نفر را استخدام کرد، ولی گسترش یافت و صدها، و سپس هزاران نفر را استخدام کرد
[ترجمه گوگل]در ابتدا، چهارده مرد داشتند، اما گسترش یافتند و به استخدام صدها و سپس هزاران نفر کمک کردند

12. In the beginning Stax and Motown shared a heavy reliance on the cooperation of black radio to build audiences.
[ترجمه ترگمان]در آغاز Stax و Motown بر هم کاری رادیو سیاه برای ساختن تماشاچیان تاکید زیادی کردند
[ترجمه گوگل]در ابتدا Stax و Motown اعتماد زیادی به همکاری رادیو سیاه برای ایجاد مخاطبین داشتند

13. In the beginning the two functions were linked; the caliph necessarily had to lead the prayers.
[ترجمه ترگمان]در ابتدا دو تابع به هم متصل شدند؛ خلیفه لزوما مجبور بود که نماز بخواند
[ترجمه گوگل]در ابتدا دو توابع مرتبط بودند؛ خلیفه لزوما باید نماز را رهبری کند

14. I think people thought in the beginning I was going to be a flash in the pan, like Tiny Tim.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که مردم در ابتدا فکر می کردند من می خواهم یک فلاش در ماهی تابه باشم، مثل تیم ریز
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم مردم در ابتدا فکر می کردند فلش در تابه، مثل Tiny Tim می باشد


کلمات دیگر: