وارد بر
enter upon
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• take possession of; take on a job, take on duties
جملات نمونه
1. The President has just entered upon another term of office.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور تازه وارد یک دوره دیگر شده است
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور تازه وارد شده است
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور تازه وارد شده است
2. In 199 he entered upon a turbulent political career.
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۹ او وارد یک حرفه سیاسی آشفته شد
[ترجمه گوگل]در سال 199 وارد یک حرفه سیاسی متضاد شد
[ترجمه گوگل]در سال 199 وارد یک حرفه سیاسی متضاد شد
3. My uncle entered upon a diplomatic career at the age of thirty-five.
[ترجمه ترگمان]عمویم در سن سی و پنج سالگی به حرفه دیپلماتیک وارد شد
[ترجمه گوگل]عموی من در سن سی و پنج سالگی به حرفهی دیپلماتیک وارد شد
[ترجمه گوگل]عموی من در سن سی و پنج سالگی به حرفهی دیپلماتیک وارد شد
4. We have entered upon a new phase in history.
[ترجمه ترگمان]ما وارد مرحله جدیدی در تاریخ شده ایم
[ترجمه گوگل]ما وارد مرحله جدیدی در تاریخ شده ایم
[ترجمه گوگل]ما وارد مرحله جدیدی در تاریخ شده ایم
5. She entered upon a love affair which was to ruin her marriage.
[ترجمه ترگمان]به عشقی عشقی وارد شد که قرار بود ازدواج او را خراب کند
[ترجمه گوگل]او وارد یک رابطه عاشقانه شد که برای ازدواجش خراب شد
[ترجمه گوگل]او وارد یک رابطه عاشقانه شد که برای ازدواجش خراب شد
6. Fortunately, in 198 a new, ultrasensitive high-tech search program entered upon the scene.
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، در ۱۹۸ یک برنامه جستجوی پیشرفته با تکنولوژی بالا وارد صحنه شد
[ترجمه گوگل]خوشبختانه، در سال 198 یک برنامه جستجوی پیشرفته با تکنولوژی فوق حساس وارد صحنه شد
[ترجمه گوگل]خوشبختانه، در سال 198 یک برنامه جستجوی پیشرفته با تکنولوژی فوق حساس وارد صحنه شد
7. In May 197 partly out of desperation, we entered upon a great experiment.
[ترجمه ترگمان]در سقوط پرواز ۱۹۷ قسمتی از ناامیدی بود که ما به یک آزمایش بزرگ وارد شدیم
[ترجمه گوگل]در ماه مه سال 1977، به طور ناخودآگاه، ما به یک آزمایش بزرگ وارد شدیم
[ترجمه گوگل]در ماه مه سال 1977، به طور ناخودآگاه، ما به یک آزمایش بزرگ وارد شدیم
8. Then had entered upon a wise and just rule, marked by church endowments and by pilgrimage.
[ترجمه ترگمان]پس از آن وارد یک قانون و قانونی شده بود که به وسیله افراد مذهبی و زیارت حج در آن نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]پس از آن عاقلانه وارد شد و فقط حکومت کرد، که توسط کلیسا و زیارت مشخص شده بود
[ترجمه گوگل]پس از آن عاقلانه وارد شد و فقط حکومت کرد، که توسط کلیسا و زیارت مشخص شده بود
9. With the introduction of agriculture mankind entered upon a long period of meanness, misery, and madness, from which they are only now being freed by the beneficent operation of the machine. Bertrand Russell
[ترجمه ترگمان]با معرفی کشاورزی بشری وارد دوره ای طولانی از پستی، فلاکت، و دیوانگی شده که از آن به وسیله عملیات سودمند ماشین آزاد می شوند برتراند راسل
[ترجمه گوگل]با معرفی زراعت، بشریت به دوره ای طولانی و بی رحم، بدبختی و جنون وارد می شود، که از طریق آن عملیات خیرخواهانه دستگاه تنها از طریق آنها آزاد می شود برتراند راسل
[ترجمه گوگل]با معرفی زراعت، بشریت به دوره ای طولانی و بی رحم، بدبختی و جنون وارد می شود، که از طریق آن عملیات خیرخواهانه دستگاه تنها از طریق آنها آزاد می شود برتراند راسل
10. And entering upon a marriage calls for human decision.
[ترجمه ترگمان]و وارد شدن به درخواست های ازدواج برای تصمیم گیری بشر
[ترجمه گوگل]و ورود به ازدواج خواستار تصمیم انسان است
[ترجمه گوگل]و ورود به ازدواج خواستار تصمیم انسان است
11. So much can depend on the kind of expectation on which an arrangement is entered upon.
[ترجمه ترگمان]تا حد زیادی بستگی به چنین انتظاری دارد که قرار است در آن یک قرار ملاقات صورت بگیرد
[ترجمه گوگل]خیلی زیاد می تواند به نوع انتظاراتی که در آن یک توافق وارد شده است بستگی داشته باشد
[ترجمه گوگل]خیلی زیاد می تواند به نوع انتظاراتی که در آن یک توافق وارد شده است بستگی داشته باشد
12. Meanwhile, the siege of Antwerp was entered upon.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، محاصره آنورس به پایان رسید
[ترجمه گوگل]در همین حال، محاصره آنتورپ وارد شد
[ترجمه گوگل]در همین حال، محاصره آنتورپ وارد شد
13. The intention of the parties entering upon a partnership is seen to be of paramount importance.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که قصد طرفین که به شراکت وارد می شوند از اهمیت بالایی برخوردار است
[ترجمه گوگل]قصد طرفین وارد شدن به یک همکاری، اهمیت اساسی دارد
[ترجمه گوگل]قصد طرفین وارد شدن به یک همکاری، اهمیت اساسی دارد
14. He enters upon long digressions, and his illustrative anecdotes expand into separate episodes.
[ترجمه ترگمان]He طولانی وارد می شود، و روایات illustrative به قسمت های جداگانه بسط می یابد
[ترجمه گوگل]او به عقب افتاده های طولانی وارد می شود، و داستان های توضیحی او به قسمت های جداگانه گسترش می یابد
[ترجمه گوگل]او به عقب افتاده های طولانی وارد می شود، و داستان های توضیحی او به قسمت های جداگانه گسترش می یابد
15. I enter upon my task without proving the importance of the subject.
[ترجمه ترگمان]بدون اینکه موضوع صحبت را ثابت کنم به وظیفه خود وارد می شوم
[ترجمه گوگل]بدون تأکید بر اهمیت موضوع، من بر روی کارم وارد می شوم
[ترجمه گوگل]بدون تأکید بر اهمیت موضوع، من بر روی کارم وارد می شوم
پیشنهاد کاربران
شروع کردن، برعهده گرفتن
کلمات دیگر: