کلمه جو
صفحه اصلی

peace treaty

انگلیسی به فارسی

معاهده صلح


انگلیسی به انگلیسی

• peace accord, peace agreement, agreement which guarantees the existence of normal and friendly relations between countries

جملات نمونه

1. What are the terms of the peace treaty?
[ترجمه ترگمان]شرایط پیمان صلح چیست؟
[ترجمه گوگل]معاهدات صلح چیست؟

2. The peace treaty will lay the foundations for a loose confederation of sovereign states.
[ترجمه ترگمان]معاهده صلح اساس یک کنفدراسیون آزاد ایالات مستقل را پی ریزی می کند
[ترجمه گوگل]پیمان صلح پایه های یک کنفدراسیون آزاد از کشورهای مستقل را ایجاد خواهد کرد

3. Total disarmament was stipulated in the peace treaty.
[ترجمه ترگمان]خلع سلاح کامل در پیمان صلح تصریح شده بود
[ترجمه گوگل]خلع سلاح کامل در معاهده صلح به تصویب رسید

4. The government concluded a peace treaty with the rebels.
[ترجمه ترگمان]دولت معاهده صلح با شورشیان را به پایان رساند
[ترجمه گوگل]دولت با شورشیان قرارداد صلح را به تصویب رساند

5. The signing of the peace treaty was the high tide of her presidency.
[ترجمه ترگمان]امضای پیمان صلح موج بلند ریاست جمهوری او بود
[ترجمه گوگل]امضای معاهده صلح موج عظیمی از ریاست جمهوری او بود

6. The peace treaty promises an end to war and opens the borders between the two countries.
[ترجمه ترگمان]پیمان صلح وعده پایان دادن به جنگ را می دهد و مرز بین دو کشور را باز می کند
[ترجمه گوگل]پیمان صلح وعده پایان جنگ را می دهد و مرزهای بین دو کشور را باز می کند

7. The peace treaty clearly specifies the terms for the withdrawal of troops.
[ترجمه ترگمان]معاهده صلح به وضوح شرایط خروج نیروها را مشخص می کند
[ترجمه گوگل]پیمان صلح به روشنی شرایط برای خروج نیروها را مشخص می کند

8. The whole country celebrated the signing of the peace treaty.
[ترجمه ترگمان]همه کشور امضای پیمان صلح را جشن گرفتند
[ترجمه گوگل]کل کشور، امضای معاهده صلح را جشن گرفت

9. The signing of the peace treaty will be seen as a glorious page in our country's history.
[ترجمه ترگمان]امضای پیمان صلح به عنوان صفحه باشکوهی در تاریخ کشورمان به نظر خواهد رسید
[ترجمه گوگل]امضای معاهده صلح به عنوان یک صفحه با شکوه در تاریخ کشور ما دیده می شود

10. Getting the two leaders to sign a peace treaty was his greatest accomplishment.
[ترجمه ترگمان]گرفتن دو رهبر برای امضای پیمان صلح بزرگ ترین دستاورد او بود
[ترجمه گوگل]به دست آوردن دو رهبر برای امضای یک معاهده صلح، بزرگترین موفقیت او بود

11. The peace treaty rests on shaky foundations.
[ترجمه ترگمان]پیمان صلح بر پایه پایه های سست استوار است
[ترجمه گوگل]پیمان صلح بر پایه های شل استوار است

12. The peace treaty ends nearly four years of violence.
[ترجمه ترگمان]پیمان صلح نزدیک به چهار سال خشونت خاتمه می یابد
[ترجمه گوگل]پیمان صلح تقریبا چهار سال خشونت را به پایان می رساند

13. The peace treaty was signed.
[ترجمه ترگمان]پیمان صلح امضا شد
[ترجمه گوگل]پیمان صلح امضا شد

14. Hostilities ended with the conclusion of a peace treaty.
[ترجمه ترگمان]Hostilities با پایان پیمان صلح به پایان رسید
[ترجمه گوگل]جنگ با پایان دادن به یک معاهده صلح پایان یافت

15. A peace treaty was patched together on the same day.
[ترجمه ترگمان]در همان روز معاهده صلح برقرار شد
[ترجمه گوگل]یک معاهده صلح در همان روز در کنار هم قرار گرفت

پیشنهاد کاربران

پیمان صلح

peace treaty ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: عهدنامۀ صلح
تعریف: عهدنامه ای که میان سران کشورهای درگیر برای پایان دادن به جنگ امضا میشود


کلمات دیگر: