کلمه جو
صفحه اصلی

operating capital

انگلیسی به فارسی

سرمایه عملیاتی


انگلیسی به انگلیسی

• money used to run a business, income used to cover expenses

جملات نمونه

1. Operating capital is the capital to be invested in the floating assets.
[ترجمه ترگمان]سرمایه عملیاتی سرمایه ای است که در دارایی های شناور سرمایه گذاری می شود
[ترجمه گوگل]سرمایه عملیاتی سرمایه ای است که باید در دارایی های شناور سرمایه گذاری شود

2. With limited operating capital, the management often sets limitation to the level of investment on total inventory .
[ترجمه ترگمان]با سرمایه عملیاتی محدود، مدیریت اغلب محدودیت در سطح سرمایه گذاری روی موجودی کل را تعیین می کند
[ترجمه گوگل]با سرمایه محدود سرمایه، مدیریت اغلب محدودیتی را به سطح سرمایه گذاری در کل موجودی محدود می کند

3. Anecdotal evidence suggests that at least one yellow operating capital by two professors at leading think-tank.
[ترجمه ترگمان]شواهد Anecdotal حاکی از آن است که حداقل یک مرکز عملیاتی زرد توسط دو استاد در کانون فکری پیشرو
[ترجمه گوگل]شواهد بی نظیر نشان می دهد که حداقل یک سرمایه عامل زرد توسط دو استاد در مرکز تحقیقاتی پیشرو است

4. Haier idea of operating capital - the Dongfang Liang Liang again in the West.
[ترجمه ترگمان]Haier idea لیانگ capital در غرب لیانگ Liang در غرب
[ترجمه گوگل]ای ای ای ای ای از سرمایه گذاری سرمایه گذاری - Dongfang لیانگ لیانگ دوباره در غرب

5. Operating capital, accounts of risk, and current liabilities being difficult to return lead to drying up of liquidity.
[ترجمه ترگمان]سرمایه عملیاتی، حساب ریسک، و تعهدات فعلی برای بازگشت به خشک کردن نقدینگی دشوار است
[ترجمه گوگل]سرمایه داری، حساب های خطر و بدهی های جاری که دشوار است، منجر به خفه شدن نقدینگی می شود

6. The company has sufficient operating capital, strong technical strength, excellent technology and good market reputation.
[ترجمه ترگمان]این شرکت دارای سرمایه عملیاتی کافی، قدرت فنی قوی، فن آوری عالی و شهرت بازار خوب است
[ترجمه گوگل]این شرکت دارایی سرمایه کافی، قدرت فنی قوی، تکنولوژی عالی و شهرت بازار خوب دارد

7. Currently, Chang Heng is operating capital in large scale national wide, as well as asset merger and restructure.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، چانگ Heng پایتخت در مقیاس بزرگ ملی و ادغام و بازسازی دارایی است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، چانگ هانگ در حال سرمایه گذاری در مقیاس بزرگ در سطح ملی، و همچنین ادغام دارایی و بازسازی

8. Taking the financial markets and financial intermediaries for the platform, the firm investment, financing and management of operating capital can create and maintain firm value more efficiently.
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن بازارهای مالی و واسطه های مالی برای پلت فرم، سرمایه گذاری شرکتی، تامین مالی و مدیریت سرمایه عملیاتی می تواند ارزش شرکت را موثرتر کند و حفظ کند
[ترجمه گوگل]با در نظر گرفتن بازارهای مالی و واسطه های مالی برای این پلت فرم، سرمایه گذاری شرکت، تامین مالی و مدیریت سرمایه عملیاتی می تواند ارزش افزوده بیشتری را ایجاد و حفظ کند

9. GM is unwilling to go into bankruptcy, so it's realistic to sell some assets in order to get operating capital.
[ترجمه ترگمان]شرکت جنرال موتورز مایل به ورشکستگی نیست، بنابراین فروش برخی دارایی ها به منظور به دست آوردن سرمایه اجرایی واقع گرایانه است
[ترجمه گوگل]GM تمایلی به ورشکستگی ندارد، بنابراین واقعی است که برخی از دارایی ها را به منظور کسب سرمایه عملیاتی به فروش برسانیم

10. Risks of venture capital firms mainly stem from a large number of indefiniteness (or called randomness) in the course of operating capital.
[ترجمه ترگمان]ریسک شرکت های سرمایه گذار به طور عمده از تعداد زیادی از ابهام (یا به عنوان تصادفی)در مسیر سرمایه عملیاتی نشات می گیرد
[ترجمه گوگل]خطرات بنگاه های سرمایه گذاری ریسک عمدتا ناشی از تعداد زیادی از نامعلوم (یا به طور تصادفی) در جریان سرمایه است

11. Further, they better not be under any severe pressure to raise more operating capital in this weird credit environment.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، آن ها بهتر است تحت فشار شدیدی قرار نگیرند که سرمایه عملیاتی بیشتری را در این محیط اعتباری عجیب بالا ببرند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بهتر است تحت هیچگونه فشار شدیدی برای بالا بردن سرمایه عملیاتی در این محیط اعتباری عجیب و غریب قرار نگیرند

12. In early November of my first year, we learned about a federal government loan program that might provide some operating capital.
[ترجمه ترگمان]در اوایل نوامبر سال اول، ما در مورد برنامه وام دولت فدرال که ممکن است برخی سرمایه عملیاتی ایجاد کنند، مطلع شدیم
[ترجمه گوگل]در اوایل نوامبر سال اول من، ما در مورد یک برنامه وام دولت فدرال که ممکن است برخی از سرمایه های عملیاتی را یاد بگیریم

13. This non - profit project to provide a prerequisite for operating capital.
[ترجمه ترگمان]این پروژه غیر انتفاعی، پیش نیاز سرمایه عملیاتی را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این پروژه غیر انتفاعی برای ارائه پیش شرط لازم برای سرمایه گذاری

14. The author thinks that the intension of capital earnings rate can be divided into paid-up capital, owned capital, total capital, operating capital and human capital.
[ترجمه ترگمان]نویسنده معتقد است که نرخ سود سرمایه را می توان به سرمایه پرداخت شده، سرمایه کلی، سرمایه عملیاتی، سرمایه انسانی و سرمایه انسانی تقسیم کرد
[ترجمه گوگل]نویسنده معتقد است که پیش بینی میزان درآمد سرمایه می تواند به سرمایه پرداخت شده، سرمایه متعلق به، سرمایه کل، سرمایه عملیاتی و سرمایه انسانی تقسیم شود

15. Not only does leasing allow you to obtain new cleaning equipment without the worries of ownership but preserve credit lines and operating capital.
[ترجمه ترگمان]اجاره نه تنها به شما اجازه می دهد تا تجهیزات تمیز کردن جدید را بدون نگرانی مالکیت به دست آورید، بلکه خطوط اعتباری و سرمایه اجرایی را حفظ کنید
[ترجمه گوگل]نه تنها اجاره دادن به شما اجازه می دهد که دستگاه تمیز کردن جدید را بدون نگرانی مالکیت به دست آورید، اما خطوط اعتباری و سرمایه را حفظ کنید


کلمات دیگر: