کلمه جو
صفحه اصلی

nissan

انگلیسی به فارسی

نیسان


انگلیسی به انگلیسی

• seventh month in the jewish calendar; family name; male first name; long stream in sweden
internationally acclaimed automobile company based in japan; car produced by this company

جملات نمونه

1. Both the Ford and Nissan models should be on the market in time for summer.
[ترجمه ترگمان]هم فورد و هم مدل های نیسان برای تابستان باید در بازار باشند
[ترجمه گوگل]هر دو مدل فورد و نیسان باید در بازار برای تابستان باشد

2. Mr Takamoto is an engineer at the Northtown Nissan plant and in his spare time enjoys building robots.
[ترجمه ترگمان]آقای Takamoto یک مهندس در کارخانه نیسان است و در اوقات فراغت خود از ساخت ربات ها لذت می برد
[ترجمه گوگل]آقای Takamoto مهندس در کارخانه Northtown نیسان و در اوقات فراغت خود را در ساخت روبات ها

3. The garage was later sold to Nissan for £200,000, allowing creditors to recoup some of the money they had lost.
[ترجمه ترگمان]این گاراژ بعدها به قیمت ۲۰۰،۰۰۰ پوند به نیسان فروخته شد، و به طلبکاران اجازه داد تا مقداری از پولی که از دست داده بودند را جبران کنند
[ترجمه گوگل]گاراژ بعد از فروش 200 هزار پوند به نیسان فروخت و اجازه داد که طلبکاران بخشی از پولی را که از دست داده بودند، جبران کنند

4. However, unlike Nissan, Toyota received no state aid towards its investment, as Derbyshire was not an eligible area.
[ترجمه ترگمان]با این حال، برخلاف نیسان، تویوتا هیچ گونه کمک دولتی به سرمایه گذاری خود دریافت نکرده است، چرا که دربی شایر یک منطقه واجد شرایط نیست
[ترجمه گوگل]با این حال، بر خلاف نیسان، تویوتا هیچ کمک دولتی به سرمایه گذاری خود دریافت نکرده بود، زیرا دبیلی یک منطقه واجد شرایط نبود

5. However, Vantec has tiny margins and Nissan will demand further price reductions.
[ترجمه ترگمان]با این حال، Vantec دارای حاشیه های کمی است و نیسان تقاضای کاهش بیشتر قیمت را دارد
[ترجمه گوگل]با این حال، Vantec دارای حاشیه های کوچک است و نیسان نیازمند کاهش بیشتر قیمت ها است

6. This gives it a total of six Nissan dealerships.
[ترجمه ترگمان]این به کل شش بنگاه معاملات نیسان می پردازد
[ترجمه گوگل]این در مجموع 6 نمایندگی رسمی نیسان است

7. Based on tough, stylish Nissan Pathfinder, a good path to find.
[ترجمه ترگمان]براساس نیسان سفت و سخت، یک راه خوب برای پیدا کردن
[ترجمه گوگل]بر اساس سختی، شیک نیسان Pathfinder، مسیر خوبی برای پیدا کردن است

8. The Nissan Centre is nearing completion at Cranfield, Bedfordshire.
[ترجمه ترگمان]مرکز نیسان در حال نزدیک شدن به completion، Bedfordshire است
[ترجمه گوگل]مرکز نیسان در حال تکمیل شدن در Cranfield، Bedfordshire است

9. A spokesman for Nissan confirmed that the reduction in component spending would run into millions of pounds annually.
[ترجمه ترگمان]یک سخنگوی نیسان تایید کرد که کاهش هزینه های بخش سالانه به میلیون ها پوند می رسد
[ترجمه گوگل]سخنگوی نیسان تایید کرد که کاهش هزینه های اجزاء به میلیون ها پوند سالانه می رسد

10. If Nissan can do it,[Sentence dictionary] why can't other car makers?
[ترجمه ترگمان]اگر نیسان می تواند این کار را انجام دهد، [ فرهنگ لغت نامه ] چرا نمی تواند ماشین های دیگری را انتخاب کند؟
[ترجمه گوگل]اگر نیسان بتواند این کار را انجام دهد، [فرهنگ لغت اصطلاحات] چرا دیگر سازندگان اتومبیل نمی توانند؟

11. What impresses more about this Nissan is its handling ability.
[ترجمه ترگمان]چیزی که توجه بیشتری به این نیسان دارد توانایی اداره آن است
[ترجمه گوگل]آنچه که بیشتر در مورد این نیسان تاثیر می گذارد، قابلیت دست زدن به آن است

12. In an effort to cut costs, Nissan will reduce the breathtaking speed at which new models are rushed on to the market.
[ترجمه ترگمان]نیسان در تلاش برای کاهش هزینه ها، سرعت نفس گیری هایی را که مدل های جدید به بازار سرازیر می شوند را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]در تلاش برای کاهش هزینه ها، نیسان سرعت نفس گیری را که در آن مدل های جدید به بازار عرضه می شود، کاهش می دهد

13. Fellow car giant Nissan is co-operating with Ford, and will also use luxury cars to introduce the services.
[ترجمه ترگمان]نیسان، غول خودرو، با فورد هم کاری می کند و همچنین از ماشین های لوکس برای معرفی خدمات استفاده می کند
[ترجمه گوگل]نیسان همکاری خودروساز با فورد همکاری می کند و از خدمات لوکس نیز استفاده خواهد کرد

14. I spent the weekend in a Nissan Almera Sport which takes 11 seconds to get from 0 to 60.
[ترجمه ترگمان]من آخر هفته را در یک ورزش Nissan Almera گذراندم که ۱۱ ثانیه طول می کشد تا از ۰ تا ۶۰ برسد
[ترجمه گوگل]من هفته آخر را در یک نیسان آلمرای اسپورت گذراندم که 11 ثانیه طول می کشد تا از 0 تا 60 برسد

15. Her Ford Escort hit a Nissan Micra which swerved into her path from the other side of the road.
[ترجمه ترگمان]ماشین فورد به ماشین نیسان که از سمت دیگر جاده منحرف شد، برخورد کرد
[ترجمه گوگل]فورد اسکورت او نیسان میکرا را که از طرف دیگر جاده عبور کرده بود، رد کرد


کلمات دیگر: