کلمه جو
صفحه اصلی

unimpressive

انگلیسی به فارسی

غیر قابل تحمل


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of impressive.
متضاد: dramatic, grand, grandiose, impressive, noble, proud, spectacular, splendid, striking
مشابه: prosaic

- The rookie's performance was unimpressive throughout the season.
[ترجمه ترگمان] عملکرد تازه کاران در سراسر فصل خیلی خوب نبود
[ترجمه گوگل] عملکرد تازه کار در طول فصل غیر قابل تحمل بود

• unremarkable, not impressive
you say that someone or something is unimpressive when they seem to have no good or interesting qualities.

جملات نمونه

1. The house itself was unimpressive but the location was spectacular.
[ترجمه شما] خود خانه مناسب نبود ولی مکانش عالی بود.
[ترجمه ترگمان]خود خانه مناسب نبود، اما مکان تماشایی بود
[ترجمه گوگل]خانه خودش غافلگیر بود ولی محل دیدنی بود

2. The team gave an unimpressive performance.
[ترجمه ترگمان]تیم عملکرد خیلی خوبی داشت
[ترجمه گوگل]این تیم عملکرد فوق العاده ای داشت

3. His personal presence is unimpressive and his speech contemptible.
[ترجمه ترگمان]حضور شخصی او بسیار سرد و speech بود
[ترجمه گوگل]حضور شخصی او غیر قابل تحسین است و سخنرانی او را تحقیر می کند

4. His academic record was unimpressive.
[ترجمه ترگمان]سابقه تحصیلی او نا مطلوب نبود
[ترجمه گوگل]رکورد تحصیلی او غیر قابل تحمل بود

5. Marie's performance in the last exam was unimpressive.
[ترجمه ترگمان]عملکرد ماری در امتحان آخر خیلی خوب نبود
[ترجمه گوگل]عملکرد ماری در آخرین امتحان غیر قابل تحمل بود

6. Are the unimpressive crowd totals merely a reflection of the teams' win-loss records?
[ترجمه ترگمان]آیا جمعیت unimpressive تنها انعکاسی از رکوردهای شکست تیم هستند؟
[ترجمه گوگل]آیا جمع جمعیت غافلگیرانه صرفا انعکاسی از سوابق برنده شدن در تیم است؟

7. Its own regulatory record is unimpressive : it was Citigroup's principal regulator.
[ترجمه ترگمان]سابقه قانونی آن بسیار مطلوب نیست: تنظیم کننده اصلی Citigroup است
[ترجمه گوگل]رکوردهای قانونی خود غیرمنتظره است و این تنظیم کننده اصلی سیتی گروپ بود

8. In person she was completely unimpressive.
[ترجمه ترگمان]کسی که کام لا عادی نبود
[ترجمه گوگل]در فرد او کاملا غیر قابل تحمل بود

9. Outsiders find Latvia's politicians unimpressive and exasperating.
[ترجمه ترگمان]افراد خارجی سیاستمداران لتونی را ناراحت و خشمگین می دانند
[ترجمه گوگل]افراد خارج از کشور سیاستمداران لتونی را مضطرب و ناراحت کننده می بینند

10. Those early showers were unimpressive.
[ترجمه ترگمان]در روزه ای اول، رگبار شدیدی می بارید
[ترجمه گوگل]این دوشهای اولیه غافلگیر کننده بودند

11. The dancing of the principal ballerina added lustre to an otherwise unimpressive production of 'Giselle'.
[ترجمه ترگمان]بالرین اصلی به تولید مطلوب و مطلوب ژیزل افزود
[ترجمه گوگل]رقص اصلی ballerina به یک تولید غیرقابل تحسین 'Giselle' اضافه کرد

12. Despite a large amount of research into automatic speech recognition the results have been unimpressive.
[ترجمه ترگمان]علی رغم میزان زیادی از تحقیقات در زمینه تشخیص خودکار گفتار، نتایج مطلوب نیستند
[ترجمه گوگل]علیرغم تعداد زیادی تحقیق در زمینه تشخیص گفتار خودکار، نتایج غیر قابل تحمل بوده است

13. This led them to replicate policies and strategies that were either outmoded or unworkable, and to achieve predictably unimpressive results.
[ترجمه ترگمان]این امر منجر به تکرار سیاست ها و استراتژی هایی شد که یا منسوخ یا منسوخ شده بودند و برای دستیابی به نتایج قابل انتظار قابل پیش بینی بود
[ترجمه گوگل]این باعث شد تا آنها سیاست هایی و استراتژی هایی را که قبلا غیرممکن بوده و یا غیر قابل اجرا بودند، تکرار کنند و نتایج را به طور قابل پیش بینی ناامید کننده به دست آورد

14. The best the team could come up with was an unimpressive 1-1 tie.
[ترجمه ترگمان]بهترین تیم توانست با تساوی ۱ - ۱ آمیخته شود
[ترجمه گوگل]بهترین تیمی که می توانست با نتیجه 1-1 کاپیتان را جذب کند

پیشنهاد کاربران

بی تاثیر


کلمات دیگر: