کلمه جو
صفحه اصلی

peacetime


دوران صلح، زمان فراغت از جنگ، زمان فراغت از جنگ military service was compulsory both during peacetime and wartime هم در زمان صلح و هم در زمان جنگ خدمت نظام اجباری بود وابسته به زمان صلح

انگلیسی به فارسی

دوران صلح، زمان فراغت از جنگ


وابسته به زمان صلح


زمان صلح


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a time or period when a country is not at war.
متضاد: wartime
مشابه: peace

• days of peace, time during which war is not taking place
peacetime is a period of time during which a country is not at war.

جملات نمونه

1. military service was compulsory both during peacetime and wartime
هم در زمان صلح و هم در زمان جنگ خدمت نظام اجباری بود.

2. Even in peacetime, much of the budget was devoted to military expenditure.
[ترجمه ترگمان]حتی در زمان صلح، بیشتر بودجه صرف هزینه های نظامی می شد
[ترجمه گوگل]حتی در زمان صلح، بیشتر بودجه به هزینه های نظامی اختصاص داده شد

3. They changed back to peacetime production.
[ترجمه ترگمان]آن ها به زمان تولید زمان صلح تغییر کردند
[ترجمه گوگل]آنها به تولید صلح برگشتند

4. In peacetime, the business became legitimate and was fueled by a consumer boom.
[ترجمه ترگمان]در زمان صلح، تجارت قانونی شد و با رونق مصرف کنندگان تقویت شد
[ترجمه گوگل]در زمان صلح، این کسب و کار قانونی شد و توسط رونق مصرف کننده تقویت شد

5. In peacetime, the Hercules aircraft has been used for distributing food to famine areas.
[ترجمه ترگمان]در زمان صلح، از هواپیمای هرکولس برای توزیع مواد غذایی به مناطق قحطی استفاده شده است
[ترجمه گوگل]در زمان صلح، هواپیما هرکول برای توزیع غذا به مناطق قحطی استفاده شده است

6. A country's army may be quite small during peacetime.
[ترجمه ترگمان]ارتش یک کشور ممکن است در زمان صلح بسیار کوچک باشد
[ترجمه گوگل]ارتش کشور ممکن است در طول زمان صلح کاملا کوچک باشد

7. But it's also proved its worth in peacetime.
[ترجمه ترگمان]اما این همچنین ارزش خود را در زمان صلح ثابت کرده است
[ترجمه گوگل]اما این نیز ثابت شده است که ارزش خود را در زمان صلح

8. In peacetime military technology tends towards inertia.
[ترجمه ترگمان]در زمان صلح، فن آوری نظامی به سوی رکود گرایش دارد
[ترجمه گوگل]تکنولوژی نظامی در زمان صلح تمایل به سمت درونی دارد

9. The talks were aimed at establishing normal peacetime relations between the two countries.
[ترجمه ترگمان]هدف از این گفتگوها ایجاد روابط عادی بین دو کشور بود
[ترجمه گوگل]این مذاکرات در راستای ایجاد روابط عادی صلح میان دو کشور بود

10. This radical and sweeping blueprint for Britain's peacetime civil aviation industry was considered by the War Cabinet on 25 February 194
[ترجمه ترگمان]طرح کلی و فراگیر صنعت هوانوردی شهری بریتانیا توسط کابینه جنگ در تاریخ ۲۵ فوریه (۱۹۴ فوریه)مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این طرح رادیکال و قابل توجه برای صنعت هواپیمایی مدنی در زمان صلح در بریتانیا توسط کابینه جنگ در 25 فوریه 194 در نظر گرفته شد

11. They also were achieved in peacetime in the same systems, old and new, years before the Gulf War loomed.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین در زمان صلح در همان سیستم ها، قدیمی و جدید، سال ها قبل از جنگ خلیج فارس به دست آمدند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین در زمان صلح در همان سیستم های قدیمی و جدید، سال قبل از جنگ خلیج فارس، به دست آمدند

12. Elizabeth, throughout her reign, relied for peacetime revenue upon parliamentary grants.
[ترجمه ترگمان]الیزابت، در سراسر دوران حکومت خود، برای رسیدن به سود زمان صلح به کمک های پارلمانی متکی بود
[ترجمه گوگل]الیزابت، در طول سلطنت او، به درآمد صلح در زمان کمک های پارلمانی متکی بود

13. Greenan said the technology also has peacetime uses.
[ترجمه ترگمان]Greenan گفت که این فن آوری هم از زمان صلح استفاده می کند
[ترجمه گوگل]گرینان گفت که این تکنولوژی نیز از زمان استفاده صلح آمیز استفاده می کند

14. They could not roam the range in peacetime without upsetting the locals.
[ترجمه ترگمان]آن ها نمی توانستند در زمان صلح، بدون اینکه محلی ها را ناراحت کنند، پرسه بزنند
[ترجمه گوگل]آنها نمی توانستند در زمان صلح بدون محروم کردن مردم محلی به سر می بردند

Military service was compulsory both during peacetime and wartime.

هم در زمان صلح و هم در زمان جنگ خدمت نظام اجباری بود.



کلمات دیگر: