ایوان پاولف (زیست شناس روسی)
pavlov
ایوان پاولف (زیست شناس روسی)
انگلیسی به فارسی
ایوان پاولف (زیست شناس روسی)
پاولوف
انگلیسی به انگلیسی
• family name; ivan pavlov (1849-1936), russian physiologist and nobel prize winner (famous for his experiments on classical conditioning)
جملات نمونه
1. Prime Minister Pavlov had been taken ill with high blood pressure.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر پاول اوف با فشار خون بالا بیمار شد
[ترجمه گوگل]نخست وزیر پاولف بیمار مبتلا به فشار خون بالا بوده است
[ترجمه گوگل]نخست وزیر پاولف بیمار مبتلا به فشار خون بالا بوده است
2. Indeed, Pavlov believed that the study of classical conditioning was the only way to study the functions of the cerebral cortex.
[ترجمه ترگمان]در واقع، پاول اوف بر این باور است که مطالعه شرطی سازی کلاسیک تنها راه مطالعه عملکرد قشر مخ است
[ترجمه گوگل]در واقع، پافوف معتقد بود که مطالعه ی تهویه کلاسیک تنها راه مطالعه مفاهیم قشر مغزی بود
[ترجمه گوگل]در واقع، پافوف معتقد بود که مطالعه ی تهویه کلاسیک تنها راه مطالعه مفاهیم قشر مغزی بود
3. Pavlov backed down and the Supreme Soviet voted to refer the proposal for wider Cabinet powers to Gorbachev for further consideration.
[ترجمه ترگمان]پاول اوف عقب نشینی کرد و اتحاد جماهیر شوروی به اشاره به پیشنهاد برای اختیارات گسترده کابینه به گورباچف برای بررسی بیشتر رای داد
[ترجمه گوگل]پاوروف عقب نشینی کرد و شورای عالی به تصویب رسید تا پیشنهادهایی را برای قدرت های کابینه گسترده تر برای گورباچف ارایه کند
[ترجمه گوگل]پاوروف عقب نشینی کرد و شورای عالی به تصویب رسید تا پیشنهادهایی را برای قدرت های کابینه گسترده تر برای گورباچف ارایه کند
4. Pavlov combined his allegations with an attack on free marketeers and private enterprise joint venture companies.
[ترجمه ترگمان]پاول اوف ادعاهای خود را با حمله ای به شرکت های سهامی آزاد و شرکت های سرمایه گذاری مشترک خصوصی ترکیب کرد
[ترجمه گوگل]پاولوف ادعاهای خود را با حمله به مارکه های آزاد و شرکت های خصوصی سرمایه گذاری مشترک ترکیب کرده است
[ترجمه گوگل]پاولوف ادعاهای خود را با حمله به مارکه های آزاد و شرکت های خصوصی سرمایه گذاری مشترک ترکیب کرده است
5. Where Pavlov used pleasant stimuli, others have used unpleasant ones such as electric shocks.
[ترجمه ترگمان]در جایی که پاول اوف از محرک های خوب استفاده کرد، برخی از افراد نامطبوع از قبیل شوک های الکتریکی استفاده کرده اند
[ترجمه گوگل]جایی که پاولف از انگیزه های دلخواه استفاده می کرد، دیگران از آن ها استفاده می کردند مانند شوک الکتریکی
[ترجمه گوگل]جایی که پاولف از انگیزه های دلخواه استفاده می کرد، دیگران از آن ها استفاده می کردند مانند شوک الکتریکی
6. Pavlov was feisty in his opposition to the Soviets, but, aware of his fame, they were forced to ignore his insults.
[ترجمه ترگمان]پاول اوف در مخالفت خود با شوروی قوی بود، اما از شهرت خود آگاه بود، آن ها مجبور به نادیده گرفتن توهین های او شدند
[ترجمه گوگل]پاولوف در مخالفت خود با شوراها مشغول به کار بود، اما، از شهرتش آگاهی داشت، مجبور شد که توهین ها را نادیده بگیرد
[ترجمه گوگل]پاولوف در مخالفت خود با شوراها مشغول به کار بود، اما، از شهرتش آگاهی داشت، مجبور شد که توهین ها را نادیده بگیرد
7. Ivan Pavlov described the learning of conditioned behavior as being formed by pairing stimuli to condition an animal into giving a certain response.
[ترجمه ترگمان]ایوان پاول اوف یاد گرفتن رفتار شرطی شده را طوری توصیف کرد که با جفت کردن ایجاد می شود تا یک حیوان را به یک واکنش خاص تبدیل کند
[ترجمه گوگل]ایوان پاولف یادگیری رفتار مشروط را توصیف کرد که به وسیله انگیزه های جفت سازی شکل گرفته است تا یک حیوان را به پاسخ خاص پاسخ دهد
[ترجمه گوگل]ایوان پاولف یادگیری رفتار مشروط را توصیف کرد که به وسیله انگیزه های جفت سازی شکل گرفته است تا یک حیوان را به پاسخ خاص پاسخ دهد
8. Just as Pavlov was able to get a dog to salivate at the sound of a bell, McDonald's gets your juices flowing anytime you hear their jingle.
[ترجمه ترگمان]همان طور که پاول اوف قادر بود که یک سگ را با صدای زنگ، بزاق ترشح کند، مک دونالد در هر زمانی که صدای آن ها را بشنوید، juices را پخش می کند
[ترجمه گوگل]همانطور که پاولوف قادر به گرفتن یک سگ به صدای زنگ به بزاق بود، مک دونالد هر زمان که صدای زنگ تلفن را می شنید، آب می خورد
[ترجمه گوگل]همانطور که پاولوف قادر به گرفتن یک سگ به صدای زنگ به بزاق بود، مک دونالد هر زمان که صدای زنگ تلفن را می شنید، آب می خورد
9. Just as Pavlov taught his dogs to salivate at the sound of a bell, you can teach someone to lubricate or become erect at the sight of a whip.
[ترجمه ترگمان]درست همان طور که Pavlov به سگ ها یاد داده بود که صدای زنگ را به صدا در بیاورند، شما می توانید به کسی بیاموزید که به صورت یک شلاق راست و راست قد راست کند
[ترجمه گوگل]همانطور که پاولف سگهای خود را به صدای زنگ به سوزاندن آموزش می داد، می توانید به کسی که روحی شلاق می کند آموزش دهید تا روانش کنید
[ترجمه گوگل]همانطور که پاولف سگهای خود را به صدای زنگ به سوزاندن آموزش می داد، می توانید به کسی که روحی شلاق می کند آموزش دهید تا روانش کنید
10. It's said Picasso and Serge Pavlov itch Diaghilev were good friends . He painted a standard-sized original one for Serge Pavlov itch Diaghilev in 192 who liked it very much .
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که پیکاسو و سرج پاول اوف، دوست خوبی هستند او یک طرح اصلی با اندازه استاندارد برای سرج پاول اوف در ۱۹۲ فرد که خیلی دوست داشت را نقاشی کرد
[ترجمه گوگل]گفته شده است که پیکاسو و سرگئی پاولوف دچیهیلچ دچار خارش شدیدی دوستانه بودند او در سال 192 یکی از اصلیترین نسخههای اصلی را برای سرگذشت سرپلوف دیکچیلوف ساخت که آن را خیلی دوست داشت
[ترجمه گوگل]گفته شده است که پیکاسو و سرگئی پاولوف دچیهیلچ دچار خارش شدیدی دوستانه بودند او در سال 192 یکی از اصلیترین نسخههای اصلی را برای سرگذشت سرپلوف دیکچیلوف ساخت که آن را خیلی دوست داشت
11. Pavlov rang a bell whenever he placed food in front of the dog.
[ترجمه ترگمان]پاول اوف هر وقت غذا را جلوی سگ می گذاشت، زنگ می زد
[ترجمه گوگل]پاورول هر وقت غذا را در مقابل سگ گذاشت، زنگ زنگ زد
[ترجمه گوگل]پاورول هر وقت غذا را در مقابل سگ گذاشت، زنگ زنگ زد
12. Pavlov was no shining light as a theorist despite his experimental contributions.
[ترجمه ترگمان]پاول اوف علی رغم مشارکت های تجربی اش هیچ نور درخشان به عنوان نظریه پرداز نداشت
[ترجمه گوگل]با وجود کمک های تجربی خود، پاولوف به عنوان یک نظریه پرداز، هیچ نور درخشان نداشت
[ترجمه گوگل]با وجود کمک های تجربی خود، پاولوف به عنوان یک نظریه پرداز، هیچ نور درخشان نداشت
13. If you're starting to get a whiff of Pavlov and his salivating dog then you're on the right lines.
[ترجمه ترگمان]اگر شروع به بو کشیدن پاول اوف و سگ ترشح بزاق او می کنید، شما در خطوط راست قرار می گیرید
[ترجمه گوگل]اگر شما شروع به گرفتن صدای پافوف و سگ بزنید، شما در خطوط راست هستید
[ترجمه گوگل]اگر شما شروع به گرفتن صدای پافوف و سگ بزنید، شما در خطوط راست هستید
14. Harking back to older ideas, Pavlov suggested that this happened partly in response to monotony.
[ترجمه ترگمان]پس از بازگشت به ایده های قدیمی تر، پاول اوف پیشنهاد کرد که این اتفاق تا حدی در پاسخ به یکنواختی اتفاق افتاد
[ترجمه گوگل]پولوف به عقاید قدیمی تر پیشنهاد کرد که این به تنهایی در پاسخ به یکنواختی اتفاق افتاد
[ترجمه گوگل]پولوف به عقاید قدیمی تر پیشنهاد کرد که این به تنهایی در پاسخ به یکنواختی اتفاق افتاد
کلمات دیگر: