کلمه جو
صفحه اصلی

openhearted


رک، رک گو، بی شیله پیله، صاف و صادق، مهربان، بخشنده، سخاوتمند، دل و زبان یکی، راست باز، خوش گمان

انگلیسی به فارسی

openhearted، مهربان


رک، رکگو، بیشیله پیله، صاف و صادق


مهربان


بخشنده، سخاوتمند


باگذشت


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: openheartedly (adv.), openheartedness (n.)
(1) تعریف: frank or unreserved; candid.
مشابه: candid, free, ingenuous

(2) تعریف: kind; generous; benevolent.
مشابه: bighearted, free

• generous; honest, frank; kindhearted
loving, caring; open, honest

مترادف و متضاد

Synonyms: aboveboard, bare-faced, blunt, candid, direct, downright, forthright, from the hip, honest, lay it on the line, like it is, matter-of-fact, open, plain, plainspoken, saying what one thinks, sincere, straight, straightforward, truthful, up front


frank


kindly


Synonyms: benevolent, compassionate, friendly, generous, good, good-hearted, gracious, humane, kind, kindhearted, neighborly, sympathetic, thoughtful


جملات نمونه

1. They gave us an open-hearted welcome.
[ترجمه ترگمان] اونا بهمون خوش قلبی دادن
[ترجمه گوگل]آنها به ما خوش آمد می گویند

2. When he was 15 months old, he had open-heart surgery.
[ترجمه ترگمان]وقتی ۱۵ سالش بود، جراحی قلب رو باز کرده بود
[ترجمه گوگل]او 15 ماهگی عمل جراحی قلب باز داشت

3. Nothing prevents us from approaching religions which are not ours in an open-hearted manner.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز مانع از نزدیک شدن به ادیان است که با خلق و خوی باز ما نیست
[ترجمه گوگل]هیچ چیز مانع از رسیدن به ادیان نیست که ما را به شیوه ای بی پروا نبینند

4. Joan Ramsey, open-hearted, smiling, caring, changed his life.
[ترجمه ترگمان]جوان جوان، قلب باز، لبخند زنان، زندگی خود را عوض کرد
[ترجمه گوگل]جوآن رمسی، خوشحال، لبخند، مراقب، زندگی خود را تغییر داد

5. None of us had reckoned on open-heart surgery.
[ترجمه ترگمان]هیچ کدوم از ما جراحی قلب رو حساب نکرده بودیم
[ترجمه گوگل]هیچ یک از ما در عمل جراحی قلب باز نکردیم

6. It was discovered in the cardiac intensive care unit where 10 children were recovering from open-heart surgery.
[ترجمه ترگمان]در بخش مراقبت های شدید قلبی که ۱۰ کودک در حال بهبودی از عمل جراحی قلب باز بودند، کشف شد
[ترجمه گوگل]این در بخش مراقبت های ویژه قلب کشف شد که 10 کودک از جراحی قلب باز داشتند

7. Sophia is grieving the loss of her sister, who died during open-heart surgery.
[ترجمه ترگمان]سوفیا نگران از دست دادن خواهرش است که در طی جراحی قلب باز مرد
[ترجمه گوگل]سوفیا از دست دادن خواهر او که در اثر جراحی قلب باز فوت کرده است، گول می زند

8. But how do you compare open-heart surgery over that time period?
[ترجمه ترگمان]اما چگونه در آن دوره زمانی جراحی قلب باز را با هم مقایسه می کنید؟
[ترجمه گوگل]اما شما چگونه عمل جراحی قلب باز را در طول مدت زمانی مقایسه می کنید؟

9. Throughout his life, he was pure and openhearted.
[ترجمه ترگمان]در سراسر عمرش، پاک و openhearted بود
[ترجمه گوگل]در طول زندگی او، خالص و خوشحال بود

پیشنهاد کاربران

بی غل و غش
صادق
رو راست
خوش قلب
مهربان

ساده دل


کلمات دیگر: