کلمه جو
صفحه اصلی

payment order

انگلیسی به انگلیسی

• order to transfer money from one bank account to another

جملات نمونه

1. The number of companies which could not meet payment orders for lack of sufficient funds rose by 60 percent.
[ترجمه ترگمان]تعداد شرکت هایی که قادر به پرداخت سفارشات پرداختی نبودند ۶۰ درصد افزایش یافت
[ترجمه گوگل]تعداد شرکت هایی که نمی توانستند دستور پرداخت را برای عدم پرداخت وجوه کافی تامین کنند، 60 درصد افزایش یافت

2. It is a payment promise, not a payment order.
[ترجمه ترگمان]این یه قول پیش پرداخت نیست، نه یه سفارش پول
[ترجمه گوگل]این یک وعده پرداخت است، نه یک سفارش پرداخت

3. The above payment order is not properly signed. Please confirm its authenticity.
[ترجمه ترگمان]ترتیب پرداخت بالا به درستی امضا نشده است لطفا صحت آن را تایید کنید
[ترجمه گوگل]دستور پرداخت فوق به درستی امضا نشده است لطفا تأیید صحت آن را تأیید کنید

4. This amount represents the cover for our captioned payment order.
[ترجمه ترگمان]این مقدار، پوشش سفارش captioned را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این مبلغ نشان دهنده پوشش برای سفارش پرداخت ماست

5. The people's court shall issue the payment order in accordance with law.
[ترجمه ترگمان]دادگاه مردم دستور پرداخت را مطابق با قانون صادر خواهد کرد
[ترجمه گوگل]دادگاه مردم، طبق قانون، دستور پرداخت را صادر می کند

6. As the most advanced law regulating large value electronic fund transfer, Article 4A of Uniform Commercial Code creates some new concepts and norms, say, "payment order", "security procedure".
[ترجمه ترگمان]به عنوان پیشرفته ترین قانون تنظیم کننده انتقال پول الکترونیکی، ماده ۴ یک کد تجاری یکنواخت برخی مفاهیم و هنجارهای جدید را ایجاد می کند، مثلا \"سفارش پرداخت\"، \"روش پرداخت\"
[ترجمه گوگل]به عنوان پیشرفته ترین قانون تنظیم ارزش پول الکترونیکی بزرگ ارزش، ماده 4A از کد بازرگانی واحد ایجاد برخی از مفاهیم و هنجارهای جدید، می گویند، 'سفارش پرداخت،' 'روش امنیتی'

7. Electronic Payment means someone putting out their payment order directly or indirectly through the Electronic Ending for money paying and funds transferring.
[ترجمه ترگمان]پرداخت الکترونیکی به این معنی است که کسی به طور مستقیم یا غیر مستقیم از طریق پایان الکترونیکی برای پرداخت پول و انتقال پول، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم دستور پرداخت را صادر می کند
[ترجمه گوگل]پرداخت الکترونیکی به معنی کسی است که دستور پرداخت خود را به طور مستقیم یا غیر مستقیم از طریق پایان دادن به الکترونیک برای پرداخت پول و نقل و انتقال وجوه پرداخت می کند

8. Party A should put up payment order in every quarter before 1 st to party B.
[ترجمه ترگمان]حزب A باید در هر ربع قبل از یکم به حزب ب سفارش پرداخت کند
[ترجمه گوگل]حزب A باید در هر سه ماهه قبل از 1 به حزب B مبلغی را پرداخت کند

9. This payment order is transferable.
[ترجمه ترگمان]این سفارش پرداخت می تواند قابل انتقال باشد
[ترجمه گوگل]این دستور پرداخت قابل انتقال است

10. Bankers do not make it easier for them to do so by, for example, facilitating the transfer of standing payment orders.
[ترجمه ترگمان]بانکداران برای مثال، تسهیل انتقال دستورها پرداخت پایه را برای آن ها آسان تر نمی کنند
[ترجمه گوگل]برای مثال، بانکداران برای انجام این کار راحت تر می شوند، برای مثال، تسهیل انتقال اقساط پرداخت های ایستاده

11. We are sending you herewith a duplicate copy of the captioned payment order.
[ترجمه ترگمان]ما شما را با یک نسخه کپی از دستور پرداخت زیر ارسال می کنیم
[ترجمه گوگل]ما شما را با یک کپی تکراری از سفارش پرداخت اسمی ارسال می کنیم

12. Meanwhile security procedure whose relevant norms allocates the losses arising out of fraud among the parties serves as the authentication means of payment order.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، روند امنیتی که هنجارهای مرتبط آن ها را از تقلب در میان طرفین اختصاص می دهد، به منزله اعتبار قانونی برای سفارش پرداخت می باشد
[ترجمه گوگل]در عین حال، روش امنیتی که هنجارهای مربوطه تلفات ناشی از تقلب در میان طرفین را اختصاص می دهد، به عنوان روش تأیید صحت پرداخت منظور می شود

13. To settle the account in the finance sector with the bank payment order under seal.
[ترجمه ترگمان]برای حل حساب در بخش مالی با دستور پرداخت بانک تحت مهر
[ترجمه گوگل]برای حل و فصل حساب در بخش مالی با دستور پرداخت بانکی تحت مهر و موم


کلمات دیگر: