بازار آزاد (free market هم می گویند)
open market
بازار آزاد (free market هم می گویند)
انگلیسی به فارسی
بازار آزاد (free market هم میگویند)
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a market in which there are no official restrictions on prices or participation; free market.
• the open market is used to refer to the normal process of buying and selling goods, in which the goods are advertised and sold publicly and not privately; compare black market.
مترادف و متضاد
free competition
Synonyms: common market, competitive market, free enterprise, free market, free port, free trade, free-trade area, open trade
جملات نمونه
1. Firearms are not freely available on the open market.
[ترجمه ترگمان]سلاح های گرم در بازار آزاد به راحتی در دسترس نیستند
[ترجمه گوگل]سلاح گرم در بازار آزاد آزادانه نیست
[ترجمه گوگل]سلاح گرم در بازار آزاد آزادانه نیست
2. Privatisation is a necessary staging post to an open market.
[ترجمه ترگمان]خصوصی سازی یک پست هوایی ضروری برای یک بازار آزاد است
[ترجمه گوگل]خصوصی سازی یک پست ضروری برای بازار آزاد است
[ترجمه گوگل]خصوصی سازی یک پست ضروری برای بازار آزاد است
3. The dollar declined on the open market.
[ترجمه ترگمان]دلار در بازار آزاد کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]دلار در بازار آزاد کاهش یافت
[ترجمه گوگل]دلار در بازار آزاد کاهش یافت
4. This is an open market.
[ترجمه ترگمان]این یک بازار آزاد است
[ترجمه گوگل]این یک بازار آزاد است
[ترجمه گوگل]این یک بازار آزاد است
5. Handguns are freely available on the open market .
[ترجمه ترگمان]handguns در بازار آزاد به راحتی در دسترس هستند
[ترجمه گوگل]دست زدن به صورت آزاد در بازار آزاد در دسترس است
[ترجمه گوگل]دست زدن به صورت آزاد در بازار آزاد در دسترس است
6. There is an open market in the village.
[ترجمه ترگمان]یک بازار آزاد در روستا وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک بازار باز در روستا وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک بازار باز در روستا وجود دارد
7. There is now an open market within the European Community.
[ترجمه ترگمان]اکنون یک بازار آزاد در جامعه اروپا وجود دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر یک بازار باز در داخل جامعه اروپا وجود دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر یک بازار باز در داخل جامعه اروپا وجود دارد
8. Britain became probably the most open market in the world.
[ترجمه ترگمان]بریتانیا احتمالا بزرگ ترین بازار جهان شد
[ترجمه گوگل]بریتانیا احتمالا بازار باز ترین در جهان بود
[ترجمه گوگل]بریتانیا احتمالا بازار باز ترین در جهان بود
9. Priced on the open market, they would sell for tens and tens of billions of dollars.
[ترجمه ترگمان]در بازار آزاد، آن ها به قیمت ده و ده میلیارد دلار به فروش خواهند رسید
[ترجمه گوگل]قیمت ها در بازار آزاد، برای ده ها و ده میلیارد دلار فروخته می شوند
[ترجمه گوگل]قیمت ها در بازار آزاد، برای ده ها و ده میلیارد دلار فروخته می شوند
10. Economic development in open market economies has always been punctuated by crises.
[ترجمه ترگمان]توسعه اقتصادی در اقتصادهای بازار آزاد همیشه با بحران نشانه گذاری شده است
[ترجمه گوگل]توسعه اقتصادی در اقتصادهای باز بازار همیشه بحران ها را متوقف کرده است
[ترجمه گوگل]توسعه اقتصادی در اقتصادهای باز بازار همیشه بحران ها را متوقف کرده است
11. Berryhill is back on the open market.
[ترجمه ترگمان]Berryhill در حال بازگشت به بازار آزاد است
[ترجمه گوگل]Berryhill در بازار آزاد باز است
[ترجمه گوگل]Berryhill در بازار آزاد باز است
12. Greenspan and the Open Market Committee decided to raise interest rates.
[ترجمه ترگمان]گرینسپن و کمیته بازار آزاد تصمیم گرفتند تا نرخ های بهره را افزایش دهند
[ترجمه گوگل]گرینسپن و کمیته باز باز تصمیم گرفتند نرخ های بهره را افزایش دهند
[ترجمه گوگل]گرینسپن و کمیته باز باز تصمیم گرفتند نرخ های بهره را افزایش دهند
13. They sell bonds on the open market.
[ترجمه ترگمان]آن ها اوراق قرضه را در بازار آزاد می فروشند
[ترجمه گوگل]آنها اوراق قرضه را در بازار آزاد فروختند
[ترجمه گوگل]آنها اوراق قرضه را در بازار آزاد فروختند
14. It will sell the rest on the open market.
[ترجمه ترگمان]این شرکت بقیه را در بازار آزاد خواهد فروخت
[ترجمه گوگل]این بقیه را در بازار آزاد فروخت
[ترجمه گوگل]این بقیه را در بازار آزاد فروخت
15. It would provide a large affluent open market to which exporting was easy.
[ترجمه ترگمان]این کار یک بازار آزاد بزرگ خواهد بود که صادرات آن آسان است
[ترجمه گوگل]این یک بازار باز ثروتمند بزرگ است که صادرات آسان است
[ترجمه گوگل]این یک بازار باز ثروتمند بزرگ است که صادرات آسان است
کلمات دیگر: