(خلبانی که هواپیمای آزمایشی یا نوساز را به پرواز در می آورد) خلبان آزمونگر، خلبان آزمایشگر، خلبان ازمایش کننده هواپیما
test pilot
(خلبانی که هواپیمای آزمایشی یا نوساز را به پرواز در می آورد) خلبان آزمونگر، خلبان آزمایشگر، خلبان ازمایش کننده هواپیما
انگلیسی به فارسی
خلبان آزمایشی، خلبان ازمایش کننده هواپیما
خلبان ازمایش کننده هواپیما
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a pilot who flies new or experimental aircraft to examine their conformity to design standards and ascertain their fitness for use.
• pilot who tests a new airplane
a test pilot is a pilot who flies aircraft of a new design in order to test their performance.
a test pilot is a pilot who flies aircraft of a new design in order to test their performance.
جملات نمونه
1. The test pilot quietly waiting, literally for the paint to dry.
[ترجمه ترگمان]خلبان آزمایشی به آرامی منتظر می ماند تا رنگ خشک شود
[ترجمه گوگل]خلبان آزمایشی بی سر و صدا انتظار، به معنای واقعی کلمه برای خشک شدن رنگ
[ترجمه گوگل]خلبان آزمایشی بی سر و صدا انتظار، به معنای واقعی کلمه برای خشک شدن رنگ
2. In March the manufacturer's test pilot flew the aircraft for its annual inspection check flight.
[ترجمه ترگمان]در ماه مارس، خلبان آزمایشی این شرکت هواپیمایی را برای بررسی پرواز بازرسی سالیانه خود به پرواز در آورد
[ترجمه گوگل]خلبان آزمایشی سازنده در ماه مارس این هواپیما را برای بررسی بازرسی سالانه خود پرواز کرد
[ترجمه گوگل]خلبان آزمایشی سازنده در ماه مارس این هواپیما را برای بررسی بازرسی سالانه خود پرواز کرد
3. He is a former test pilot and qualified on the Boeing 70
[ترجمه ترگمان]او یک خلبان آزمایشی است و به بویینگ ۷۰ صلاحیت دارد
[ترجمه گوگل]او یک خلبان آزمایشی است که در Boeing 70 واجد شرایط است
[ترجمه گوگل]او یک خلبان آزمایشی است که در Boeing 70 واجد شرایط است
4. The owner pilot accompanied the test pilot on this flight, but acted only as an observer.
[ترجمه ترگمان]خلبان در این پرواز آزمایشی آزمایشی را همراهی کرد، اما تنها به عنوان ناظر عمل کرد
[ترجمه گوگل]خلبان مالک خلبان آزمایشی در این پرواز را همراهی کرد، اما تنها به عنوان ناظر عمل کرد
[ترجمه گوگل]خلبان مالک خلبان آزمایشی در این پرواز را همراهی کرد، اما تنها به عنوان ناظر عمل کرد
5. I set off as a television test pilot and have ended up with my best-ever chance of winning the race.
[ترجمه ترگمان]من به عنوان یک خلبان آزمایشی تلویزیون شروع به کار کردم و با بهترین شانس برنده شدن در مسابقه خاتمه دادم
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک خلبان آزمایشی تلویزیونی راه اندازی شدم و با بهترین فرصت برای برنده شدن در مسابقه به پایان رسیدم
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک خلبان آزمایشی تلویزیونی راه اندازی شدم و با بهترین فرصت برای برنده شدن در مسابقه به پایان رسیدم
6. Being a test pilot is an inherently very risky business.
[ترجمه ترگمان]بودن یک خلبان آزمایشی یک کار ذاتا خطرناک است
[ترجمه گوگل]یک خلبان آزمایشی یک کسب و کار ذاتا بسیار مخاطره آمیز است
[ترجمه گوگل]یک خلبان آزمایشی یک کسب و کار ذاتا بسیار مخاطره آمیز است
7. Right after Rick graduated from test pilot school, I miscarried.
[ترجمه ترگمان]درست بعد از این که ریک از مدرسه آزمایشی آزمایشی فارغ التحصیل شد، من شکست خوردم
[ترجمه گوگل]درست بعد از ریک از مدرسه خلبان آزمایشی فارغ التحصیل شدم
[ترجمه گوگل]درست بعد از ریک از مدرسه خلبان آزمایشی فارغ التحصیل شدم
8. In October 192 NACA test pilot Paul King poses with a Vought VE-7 "Bluebird" biplane, typically used as an advanced trainer, before taking flight.
[ترجمه ترگمان]در اکتبر ۱۹۲ آزمایشی تست NACA پل کینگ با یک Vought VE - ۷ \"Bluebird\" (biplane \")، که معمولا به عنوان مربی پیشرفته پیش از پرواز استفاده می شود، ژست می گیرد
[ترجمه گوگل]در اکتبر 192، Pilcer Killer Test NACA پل کینگ با یک هواپیمای بی ام و Vood VE-7 'Bluebird'، که معمولا به عنوان یک مربی پیشرفته، قبل از پرواز استفاده می شود، قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در اکتبر 192، Pilcer Killer Test NACA پل کینگ با یک هواپیمای بی ام و Vood VE-7 'Bluebird'، که معمولا به عنوان یک مربی پیشرفته، قبل از پرواز استفاده می شود، قرار می گیرد
9. Neil Armstrong was working as a test pilot when NASA chose him to become an astronaut.
[ترجمه ترگمان]نیل آرمسترانگ به عنوان یک خلبان آزمایشی کار می کرد، زمانی که ناسا او را برای تبدیل شدن به یک فضانورد انتخاب کرد
[ترجمه گوگل]نیل آرمسترانگ به عنوان یک خلبان آزمایشی مشغول به کار بود، زمانی که ناسا او را انتخاب کرد تا به فضانورد تبدیل شود
[ترجمه گوگل]نیل آرمسترانگ به عنوان یک خلبان آزمایشی مشغول به کار بود، زمانی که ناسا او را انتخاب کرد تا به فضانورد تبدیل شود
10. He was once described as a fussily accurate test pilot.
[ترجمه ترگمان]او یکبار به عنوان یک خلبان آزمایشی دقیق توصیف شد
[ترجمه گوگل]او یک بار به عنوان خلبان آزمایشی آزمایش دقیق توصیف شد
[ترجمه گوگل]او یک بار به عنوان خلبان آزمایشی آزمایش دقیق توصیف شد
11. He was released from the RAF on the understanding that he joined Vickers-Armstrong as a test pilot on V bombers.
[ترجمه ترگمان]او از RAF که به عنوان خلبان آزمایشی در مورد بمب گذاران ۵ به عنوان خلبان آزمایشی به Vickers - آرمسترانگ پیوست، آزاد شد
[ترجمه گوگل]او از طرف RAF آزاد شد، زیرا او به ویکرز-آرمسترانگ به عنوان یک خلبان آزمایشی در بمب افکن ها پیوست
[ترجمه گوگل]او از طرف RAF آزاد شد، زیرا او به ویکرز-آرمسترانگ به عنوان یک خلبان آزمایشی در بمب افکن ها پیوست
12. She became an Air Force flier after graduating from the Syracuse ROTC program, and she steadily rose to join the male-dominated ranks of the Air Force Test Pilot School in 198
[ترجمه ترگمان]او پس از فارغ التحصیلی از برنامه ROTC Syracuse به یک مسافر نیروی هوایی تبدیل شد و او به طور پیوسته از جا برخاست تا به صفوف male در سال ۱۹۸ بپیوندد
[ترجمه گوگل]او پس از فارغ التحصیلی از برنامه ROTC سیراکیوس، نیروی هوایی را به حال خود رها کرد و به طور پیوسته برای پیوستن به رده های مردانه مدرسه خلبانی نیروی هوایی در سال 198
[ترجمه گوگل]او پس از فارغ التحصیلی از برنامه ROTC سیراکیوس، نیروی هوایی را به حال خود رها کرد و به طور پیوسته برای پیوستن به رده های مردانه مدرسه خلبانی نیروی هوایی در سال 198
13. Admiral Denton has also served as a flight instructor and naval test pilot.
[ترجمه ترگمان]آدمیرال دنتون بعنوان مربی پرواز و خلبان تست نیروی دریایی خدمت کرده است
[ترجمه گوگل]دریاسالار دنتون همچنین به عنوان یک مربی پرواز و خلبان آزمون دریایی خدمت کرده است
[ترجمه گوگل]دریاسالار دنتون همچنین به عنوان یک مربی پرواز و خلبان آزمون دریایی خدمت کرده است
14. In Lubbock today they're thinking back to the Eagle Scout who became a distinguished Naval officer and a fearless test pilot.
[ترجمه ترگمان]در \"Lubbock\" امروز آن ها دوباره به جیپ عقاب که یک افسر نیروی دریایی مشهور و یک خلبان آزمایشی بی باک شد، فکر می کنند
[ترجمه گوگل]امروز در لابوک، آنها به عقاب عقاب فکر می کنند که به عنوان افسر برجسته نیروی دریایی و یک خلبان آزمایشی بی سر و صدا تبدیل شده اند
[ترجمه گوگل]امروز در لابوک، آنها به عقاب عقاب فکر می کنند که به عنوان افسر برجسته نیروی دریایی و یک خلبان آزمایشی بی سر و صدا تبدیل شده اند
15. He continued flying F-15s in the Tactical Air Command (now Air Combat Command) until 1990 at which time he attended Test Pilot School at Edwards.
[ترجمه ترگمان]او به پرواز F - ۱۵ در فرماندهی تاکتیکی تاکتیکی (که اکنون فرمان مبارزه با نیروی هوایی)است ادامه داد، تا سال ۱۹۹۰ که در آن زمان او در مدرسه آزمایشی آزمایشی ادواردز شرکت کرد
[ترجمه گوگل]او تا سال 1990 پروازی F-15 را در فرماندهی هوایی تاکتیکی (در حال حاضر فرماندهی مبارزه با هواپیما) انجام داد در آن زمان او در دانشکده تست خلبانان در ادواردز حضور یافت
[ترجمه گوگل]او تا سال 1990 پروازی F-15 را در فرماندهی هوایی تاکتیکی (در حال حاضر فرماندهی مبارزه با هواپیما) انجام داد در آن زمان او در دانشکده تست خلبانان در ادواردز حضور یافت
پیشنهاد کاربران
test pilot ( حملونقل هوایی )
واژه مصوب: خلبان آزمایشگر
تعریف: خلبانی که هواگَرد را پس از تولید یا تعمیرات زمانبندیشده آزمایش کند
واژه مصوب: خلبان آزمایشگر
تعریف: خلبانی که هواگَرد را پس از تولید یا تعمیرات زمانبندیشده آزمایش کند
کلمات دیگر: