کلمه جو
صفحه اصلی

terra incognita


(لاتین)، سرزمین ناشناخته، ناحیه ی اکتشاف نشده، زمین کشف نشده، قطعه زمین از گرو در نیامده

انگلیسی به فارسی

زمین کشف نشده، قطعه زمین از گرو در نیامده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: terrae incognitae
• : تعریف: (Latin) an unexplored land or subject.

• land which is unknown or undiscovered

جملات نمونه

1. She bought a one-way plane ticket to terra incognita: the United States.
[ترجمه ترگمان]او بلیط یک طرفه هواپیما به سرزمین عجایب را خرید: ایالات متحده
[ترجمه گوگل]او یک بلیط هواپیمایی یک طرفه را به Terra Incognita ایالات متحده خرید

2. Stepping into terra incognita by deed seems to trigger openings into the terra incognita of metanormal experience.
[ترجمه ترگمان]قدم گذاشتن به سرزمین عجایب از طریق عمل به نظر می رسد که openings را در سرزمین عجایب تجربه metanormal پدید می آورد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که گام برداشتن به حقیقت به وسیله اعمال، باعث می شود بازها به ناشناختهی تجربه تجربه متاآنالومیک منجر شود

3. The terra incognita, usually populated with monsters, mermaids and camels, inspired generations of explorers to set out for adventure.
[ترجمه ترگمان]سرزمین عجایب، که معمولا با هیولاها، پری دریایی و شترها پر شده بود، نسل های of را برای ماجراجویی آماده کرده بود
[ترجمه گوگل]Terra incognita، معمولا با هیولاها، پری دریایی ها و شتر ها زندگی می کند، نسل هایی از کاشفان را به راه انداختن برای ماجراجویی الهام می گرفت

4. Berlin has potential, power and something of the terra incognita.
[ترجمه ترگمان]برلین دارای پتانسیل، قدرت و چیزی از سرزمین عجایب است
[ترجمه گوگل]برلین پتانسیل، قدرت و چیزی غیر از این را دارد

5. "The landscape of the human gut is truly terra incognita, " says Jeffrey Gordon, a genome scientist at Washington University in St. Louis whose research team is spearheading this effort.
[ترجمه ترگمان]جفری گوردون، یک دانشمند ژنوم در دانشگاه واشنگتن در سنت لوییس که تیم تحقیقاتی او این تلاش را رهبری می کند، می گوید: \" چشم انداز قلب انسان واقعا terra است \"
[ترجمه گوگل]جفری گوردون، دانشمند ژنومی در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس که تیم تحقیقاتی این تلاش را رهبری می کند، می گوید: 'چشم انداز روده انسان واقعا حادثه تلخ است '

6. For today the influence of ozone therapy on the pathology of connective tissue is terra incognita.
[ترجمه ترگمان]چون امروزه تاثیر درمان لایه ازون بر آسیب شناسی بافت ارتباطی incognita است
[ترجمه گوگل]امروزه تأثیر درمان اوزون بر آسیب شناسی بافت همبند، استثنایی است

7. After many decades of isolation, today Moscow may look like Terra Incognita for many foreigners.
[ترجمه ترگمان]پس از چندین دهه انزوا، امروزه مسکو ممکن است برای بسیاری از خارجیان مثل ترا Incognita به نظر برسد
[ترجمه گوگل]پس از چند دهه انزوا، امروز، مسکو ممکن است مانند Terra Incognita برای بسیاری از خارجی ها شبیه باشد

8. I must avoid my pre - existing knowledge and constructs and enter my personal terra incognita.
[ترجمه ترگمان]من باید از دانش و سازه های پیش از موجود خود اجتناب کنم و incognita شخصی خودم را وارد کنم
[ترجمه گوگل]من باید از دانش و ساختار قبلی خودم اجتناب کنم و وارد قلم شخصی خودم بشوم

9. Less than two centuries ago, new nations could still be staked out on terra incognita.
[ترجمه ترگمان]کم تر از دو قرن پیش، ملل جدید هنوز می توانستند روی زمین incognita نقش زمین شوند
[ترجمه گوگل]کمتر از دو قرن پیش ملت های تازه می توانستند بر روی terra incognita کار کنند

پیشنهاد کاربران

قلمرو ناشناخته


کلمات دیگر: