کلمه جو
صفحه اصلی

schoolgirl


دختر مدرسه، (دختر) شاگرد

انگلیسی به فارسی

دختر مدرسه، (دختر) شاگرد


مدرسه


انگلیسی به انگلیسی

• female student, female pupil
a schoolgirl is a girl who goes to school.

اسم ( noun )
• : تعریف: a girl who attends school.

جملات نمونه

1. She presented a bravery award to schoolgirl Caroline Tucker.
[ترجمه ترگمان]اون جایزه bravery به اسم \"کارولین تاکر تاکر\" رو داد
[ترجمه گوگل]او جایزه شجاعت را به کارولین تاکر مدرس داد

2. The disappearance of a schoolgirl was very worrying among the teachers.
[ترجمه ترگمان]ناپدید شدن یک دختر مدرسه ای در بین اساتید بسیار نگران کننده بود
[ترجمه گوگل]ناپدید شدن یک دانش آموز در میان معلمان بسیار نگران کننده بود

3. The plucky schoolgirl amazed doctors by hanging on to life for nearly two months.
[ترجمه ترگمان]این دختر مدرسه ای شجاع، پزشکان را با آویزان شدن به مدت دو ماه به حیرت انداخت
[ترجمه گوگل]دانش آموزان شگفت انگیز با نزدیک شدن به زندگی تقریبا دو ماهه پزشکان را شگفت زده کرد

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

5. Her face coloured like a schoolgirl.
[ترجمه ترگمان]چهره اش مثل دختر مدرسه ای ها سرخ شد
[ترجمه گوگل]چهره او مانند یک دانش آموز رنگی است

6. She had undergone an amazing metamorphosis from awkward schoolgirl to beautiful woman.
[ترجمه ترگمان]او تغییر شکل فوق العاده ای از دختر مدرسه ای دختر مدرسه ای به زیبایی زن زیبایی داده بود
[ترجمه گوگل]او دگردیسی شگفت انگیزی را از مدرسه بی دست و پا به زن زیبا تجربه کرد

7. A schoolgirl rushed into a burning flat to save a man's life.
[ترجمه ترگمان]یک دختر مدرسه ای به یک آپارتمان سوزان رفت تا زندگی یک مرد را نجات دهد
[ترجمه گوگل]یک دانش آموز دختر به یک آپارتمان سوزانده شد تا زندگی یک انسان را نجات دهد

8. As a schoolgirl, she had dreamed of becoming an actress.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک دانش آموز دختر آرزو داشت که هنرپیشه شود
[ترجمه گوگل]به عنوان یک دانش آموز دختر، او را به رویای تبدیل شدن به یک بازیگر

9. It belonged to a 14-year-old schoolgirl with the looks of an angel.
[ترجمه ترگمان]آن متعلق به یک دختر مدرسه ای ۱۴ ساله با ظاهر یک فرشته بود
[ترجمه گوگل]این متعلق به یک دانش آموز 14 ساله با ظاهر یک فرشته بود

10. She looked like a schoolgirl of sixteen.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که دختر مدرسه ای شانزده سال است
[ترجمه گوگل]او شبیه دختر مدرسه ای شانزده بود

11. The schoolgirl had planned to become a dancer.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان دختر برای تبدیل شدن به یک رقاص برنامه ریزی کرده بودند
[ترجمه گوگل]مدرسه برنامه ای برای تبدیل شدن به یک رقاص بود

12. What had begun as a schoolgirl crush had grown into a profound and romantic desire to be Charles's bride.
[ترجمه ترگمان]آنچه شروع کرده بود به عشق یک دختر مدرسه ای در عشق عمیق و عاشقانه تبدیل شده بود تا همسر چارلز باشد
[ترجمه گوگل]آنچه که به عنوان یک دختر مدرسه ای آغاز شده بود، تمایل عمیق و عاشقانه ای به عروس چارلز داشت

13. She looked like a schoolgirl doing her homework.
[ترجمه ترگمان]او مثل یک دختر مدرسه ای بود که تکالیف مدرسه اش را انجام می داد
[ترجمه گوگل]او مانند یک دختر مدرسه ای به انجام تکالیف خود نگاه کرد

14. During contests he was as jumpy as a schoolgirl and gave off a static charge of nervous energy.
[ترجمه ترگمان]در طول مسابقات به اندازه یک دختر مدرسه ای به شدت به هم می خورد و یک اتهام ثابت از انرژی عصبی به دست می آورد
[ترجمه گوگل]او در طول مسابقات به عنوان یک دانش آموز مدافع بود و هزینه ای استاتیک انرژی عصبی را به دست آورد

15. She probably looked like a guilty schoolgirl caught out in some prank.
[ترجمه ترگمان]اون احتمالا شبیه یه دختر مدرسه ای گناهکار بنظر میومد که تو یه شوخی گیر افتاده
[ترجمه گوگل]او احتمالا به نظر یک مدرسه گناهکار در برخی از شوخی گرفتار شده است

پیشنهاد کاربران

دختر مدرسه ای


کلمات دیگر: