قربانی کردن و سپاسگزاری در راه خداوند، شکر گذاری، پیشنهاد صلح
peace offering
قربانی کردن و سپاسگزاری در راه خداوند، شکر گذاری، پیشنهاد صلح
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد صلح
انگلیسی به انگلیسی
• something given to obtain peace
a peace offering is something that is given or said to someone as a way of apologizing to them or ending a quarrel with them.
a peace offering is something that is given or said to someone as a way of apologizing to them or ending a quarrel with them.
مترادف و متضاد
expression to attain peace
Synonyms: dove of peace, expiatory offering, expiatory sacrifice, hand of friendship, heave offering, irenics, olive branch, outstretched hand, piacular offering, piaculum, present, sacramental offering, sacrifice, sin offering, whole offering
جملات نمونه
1. "A peace offering," Roberts said as he handed the box of cigars to Cohen.
[ترجمه ترگمان]رابرتز در حالی که جعبه سیگار را به کوهن می داد گفت: \" یک پیشنهاد صلح \"
[ترجمه گوگل]رابرتز گفت: 'یک پیشنهاد صلح، او جعبه سیگار را به کوهن داد
[ترجمه گوگل]رابرتز گفت: 'یک پیشنهاد صلح، او جعبه سیگار را به کوهن داد
2. He left a box of chocolates as a peace offering, hoping that she would forgive him.
[ترجمه ترگمان]او یک جعبه شکلات را به عنوان پیشنهاد صلح ترک کرد، و امیدوار بود که او را ببخشد
[ترجمه گوگل]او یک جعبه شکلات را به عنوان یک پیشنهاد صلح ترک کرد، امیدوار بود که او را ببخشد
[ترجمه گوگل]او یک جعبه شکلات را به عنوان یک پیشنهاد صلح ترک کرد، امیدوار بود که او را ببخشد
3. Can I cook you dinner as a peace offering?
[ترجمه ترگمان]میتونم برات شام درست کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم به عنوان یک پیشنهاد صلح شام را طبخ کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم به عنوان یک پیشنهاد صلح شام را طبخ کنم؟
4. I bought her some flowers as a peace offering.
[ترجمه ترگمان]براش چندتا گل خریدم که پیشنهاد صلح داده بود
[ترجمه گوگل]بعضی از گلها را بعنوان یک پیشنهاد صلح خریدم
[ترجمه گوگل]بعضی از گلها را بعنوان یک پیشنهاد صلح خریدم
5. A little peace offering.
[ترجمه ترگمان] یه پیشنهاد صلح کوچولو
[ترجمه گوگل]یک پیشنهاد صلح کوچک
[ترجمه گوگل]یک پیشنهاد صلح کوچک
6. I think the present she sent you was intended as a peace offering.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم هدیه ای که اون تو رو فرستاده به عنوان پیشنهاد صلح بوده
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم حال حاضر او به شما فرستاده شده به عنوان یک پیشنهاد صلح در نظر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم حال حاضر او به شما فرستاده شده به عنوان یک پیشنهاد صلح در نظر گرفته شده است
7. Mike brought in some doughnuts - I think they were a sort of peace offering.
[ترجمه ترگمان] مایک \"یه مقدار دونات آورد\" فکر کنم یه جور پیشنهاد صلح بود
[ترجمه گوگل]مایک مقداری دونات آورد - من فکر می کنم آنها یک نوع صلح بودند
[ترجمه گوگل]مایک مقداری دونات آورد - من فکر می کنم آنها یک نوع صلح بودند
8. Years later, when Thomas J. Watson Jr. made a peace offering of a consultant gig at IBM, Aiken refused to sign a nondisclosure agreement.
[ترجمه ترگمان]سال ها بعد، وقتی توماس جی واتسون جونیور او با اجرای یک شرکت مشاور در IBM، از امضای قرارداد nondisclosure امتناع کرد
[ترجمه گوگل]چند سال بعد، زمانی که توماس ج واتسون جونیور یک پیشنهاد صلح از کارشناس مشاوره را در IBM برگزار کرد، آیکن امتناع کرد که قرارداد غیرفعال را امضا کند
[ترجمه گوگل]چند سال بعد، زمانی که توماس ج واتسون جونیور یک پیشنهاد صلح از کارشناس مشاوره را در IBM برگزار کرد، آیکن امتناع کرد که قرارداد غیرفعال را امضا کند
9. He give her a box of chocolates as a peace offering.
[ترجمه ترگمان]او جعبه شکلات را به عنوان پیشنهاد صلح به او داد
[ترجمه گوگل]او یک جعبه شکلات را به عنوان یک پیشنهاد صلح به او می دهد
[ترجمه گوگل]او یک جعبه شکلات را به عنوان یک پیشنهاد صلح به او می دهد
10. One male goat shall be sacrificed as a sin offering, and two yearling lambs as a peace offering.
[ترجمه ترگمان]یک بز نر به عنوان یک هدیه گناه قربانی خواهد شد و دو بچه خوک به عنوان یک پیشنهاد صلح قربانی خواهند شد
[ترجمه گوگل]یک بز زن به عنوان یک قربانی گناه و دو برگی سالم به عنوان یک آرامش قربانی می شود
[ترجمه گوگل]یک بز زن به عنوان یک قربانی گناه و دو برگی سالم به عنوان یک آرامش قربانی می شود
کلمات دیگر: