کلمه جو
صفحه اصلی

scornful


تحقیرآمیز، خوارکننده، تحقیرکننده، اهانت امیز، خوار شمارنده

انگلیسی به فارسی

اهانت آمیز، خوار شمارنده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: scornfully (adv.), scornfulness (n.)
• : تعریف: full of or expressing scorn; contemptuous.
متضاد: admiring, respectful
مشابه: acid, contemptuous, dirty, sardonic

• ridiculing, mocking, deriding; rejecting contemptuously
if you are scornful, you show contempt for someone or something.

جملات نمونه

1. his scornful look
نگاه تحقیرآمیز او

2. Scornful dogs will eat dirty puddings.
[ترجمه ترگمان]سگ های scornful puddings کثیف می خورند
[ترجمه گوگل]سگ های پریشان، پودینگ های کثیف را می خورند

3. He opened the door with a scornful look on his face.
[ترجمه ترگمان]با نگاهی تحقیر آمیز در را باز کرد
[ترجمه گوگل]او درب را با نگاه غم انگیزی روی چهره اش باز کرد

4. He was scornful of such 'female' activities as cooking.
[ترجمه ترگمان]او از این فعالیت های زنانه به عنوان آشپزی تحقیر کننده بود
[ترجمه گوگل]او از فعالیت های 'زنانه' به عنوان پخت و پز استفاده کرد

5. He felt humiliated by her scornful remarks.
[ترجمه ترگمان]از سخنان تحقیرآمیز او احساس تحقیر می کرد
[ترجمه گوگل]او با اظهارات نومیدانه خود تحقیر شد

6. She flung him a scornful look.
[ترجمه ترگمان]نگاه تحقیرآمیزی به او انداخت
[ترجمه گوگل]او او را یک نگاه فریبنده زد

7. They are openly scornful of the new plans.
[ترجمه ترگمان]آن ها علنا از نقشه های جدید انتقاد می کنند
[ترجمه گوگل]آنها آشکارا از برنامه های جدید فریب خورده اند

8. His voice was scornful in the extreme.
[ترجمه ترگمان]صدایش در نهایت تحقیر آمیز بود
[ترجمه گوگل]صدای او در افراط گریزان بود

9. He is deeply scornful of politicians.
[ترجمه ترگمان]او عمیقا از سیاست انتقاد می کند
[ترجمه گوگل]او عمیقا از سیاستمداران نگران است

10. He had a sly, scornful smile on his face as he took my measure.
[ترجمه ترگمان]همان طور که پیمانه من را می گرفت لبخند موذیانه ای به لب داشت
[ترجمه گوگل]او اندازه ی خود را اندازه گیری کرد

11. He remained scornful of religion and its influence over people.
[ترجمه ترگمان]مذهب و نفوذ آن بر مردم را تحقیر کرد
[ترجمه گوگل]او با دشمنی با نفوذ و نفوذ خود در برابر مردم باقی ماند

12. The scornful rider gave the fox no chance to get well away.
[ترجمه ترگمان]سواری سرزنش آمیز فرصتی برای رفتن به روباه داد
[ترجمه گوگل]سوار ناامید کننده روباه به هیچ وجه فرصتی برای رسیدن به مقصد نداشت

13. Prisoners were scornful about the sense of priorities this demonstrated, and about the supposed benefits.
[ترجمه ترگمان]زندانیان در مورد اولویت های موجود، و در مورد منافع فرضی، نگاه تحقیرآمیزی به خود داشتند
[ترجمه گوگل]زندانیان در مورد حس اولویت های این نشان داده شده و در مورد مزایای احتمالی نگران بودند

14. He talked about money, disco music and was scornful of grazing as a profession.
[ترجمه ترگمان]او درباره پول، موسیقی دیسکو صحبت می کرد و از چرا به عنوان یک شغل سرزنش آمیز بود
[ترجمه گوگل]او درباره پول، موسیقی دیسکو صحبت کرد و به عنوان یک حرفه فریب خورده بود

his scornful look

نگاه تحقیرآمیز او


پیشنهاد کاربران

بی اعتنا


کلمات دیگر: