کلمه جو
صفحه اصلی

record breaker


رکورد شکن، فرداد شکن، بی سابقه

انگلیسی به انگلیسی

• a record-breaker is someone who beats the previous record for a particular performance or achievement, especially in sport.

جملات نمونه

1. The movie became a box-office record breaker.
[ترجمه ترگمان]این فیلم به یک رکورد شکن در گیشه تبدیل شد
[ترجمه گوگل]این فیلم یک رکورد رکورد جعبه بود

2. The record breaker is 7-foot-9 and his bride just 5-foot-
[ترجمه ترگمان]The رکورد ۷ فوتی (۹ فوت)و عروس خود را فقط ۵ فوت دارد
[ترجمه گوگل]رکورد رکورد 7 فوت 9 و عروسش فقط 5 پا است

3. Bolt, the 22-year-old world record breaker, last night rocked the globe once more, lowering his own record by a massive 0. 11 of a second.
[ترجمه ترگمان]بولت، رکورد ۲۲ ساله رکورد جهان، در شب گذشته یک بار دیگر جهان را تکان داد و رکورد خود را با مقدار زیاد صفر کاهش داد ۱۱ ثانیه
[ترجمه گوگل]بولت، رکورد جهانی رکورد 22 ساله، شب گذشته یک بار دیگر زمین را لرزاند، و رکورد خود را با عظیم بودن 0 11 ثانیه کاهش داد

4. The soon-to-be record breaker was earlier said to be "fuming" that his 14-year-old daughter was 11 weeks pregnant because she was due to start her school exam courses.
[ترجمه ترگمان]به زودی گفته می شد که این دختر ۱۴ ساله او ۱۱ هفته پیش باردار بوده است، زیرا او قرار بود دوره های معاینه مدرسه خود را آغاز کند
[ترجمه گوگل]پیش از این گفته شد که رکورد زودهنگام رکورد زدن 'دخترا' بود که دختر 14 ساله او 11 هفته باردار بود زیرا او بخاطر شروع دوره های امتحان مدرسه بود

5. The 1987 champion berry, a woodpecker, weighed in at 28 drams 4 grains; not a record breaker this time.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸۷، یک دارکوب، که یک دارکوب بود، در ۲۸ drams ۴ grains وزن داشت؛ این بار رکورد شکن نشد
[ترجمه گوگل]توت خرس قارچ 1987، یک درخت دندانی، با وزن 28 دگرمونی 4 دانه؛ این بار سقفی نیست

6. Experts are now being called out to check this tress vital statistics, and establish it officially as a record breaker.
[ترجمه ترگمان]متخصصان در حال حاضر فراخوانده شده اند تا این آمار حیاتی را بررسی کنند و آن را به طور رسمی به عنوان یک رکورد شکن در نظر بگیرند
[ترجمه گوگل]اکنون کارشناسان برای بررسی این آمار و ارقام حیاتی ترس مورد درخواست قرار می گیرند و آن را به صورت رسمی به عنوان یک ضبط کننده رکورد ایجاد می کنند

7. Now they have dedicated their hangar to high speed and in particular the record breakers that flew from this historic airfield.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر آن ها آشیانه خود را به سرعت بالا و به ویژه the که از این فرودگاه تاریخی به پرواز در آمده اند، اختصاص داده اند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر آنها آجری خود را به سرعت بالا اختصاص داده اند و به ویژه رکوردها که از این فرودگاه هوایی تاریخی پرواز می کنند

8. Today there's not enough blow, but to be a record breaker you have to be ready.
[ترجمه ترگمان]امروز به اندازه کافی ضربه نیست، اما برای اینکه پرونده ای داشته باشی که باید آماده باشی
[ترجمه گوگل]امروز ضربه کافی نیست، اما باید یک رکوردر باشد که باید آماده باشید

9. It accelerated like one of those old twentieth century water-speed record breakers and hurtled over the water!
[ترجمه ترگمان]مثل یکی از those قدیمی قرن بیستم سرعت گرفت و با سرعت بالای آب رفت!
[ترجمه گوگل]آن را مانند یکی از کسانی که سقوط رکورد سرعت آب در قرن بیستم را تسریع کرده بود و به آب افتاد!

10. Many of the fish are of specimen size, too, with more than a few record breakers.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ماهی ها نیز دارای اندازه نمونه هستند و بیش از چند مدارشکن برای آن ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]بسیاری از ماهی ها دارای اندازه نمونه نیز هستند، با بیش از چند رکورد شکن

11. So you know this thing is going to be a record breaker?
[ترجمه ترگمان]پس تو می دونی که این قضیه می خواد رکورد شکنی داشته باشه؟
[ترجمه گوگل]بنابراین شما می دانید این چیزی است که می شود یک رکورد شکست؟

12. The girl in this story really wants to be a record breaker. Will she break a record?
[ترجمه ترگمان]دختره تو این داستان واقعا می خواد رکورد شکنی داشته باشه اون می تونه یه رکورد رو بشکنه؟
[ترجمه گوگل]دختر در این داستان واقعا می خواهد یک رکورد شکن باشد آیا او یک رکورد را شکست؟

13. In addition, hall of fame system will record the milestone of the company and let the record breaker become the hall of famer.
[ترجمه ترگمان]به علاوه، تالار شهرت، نقطه عطف شرکت را ثبت کرده و اجازه می دهد که رکورد شکن تبدیل به تالار of شود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، سالن سیستم مشهور، نقطه عطف شرکت را ضبط خواهد کرد و اجازه می دهد که ضبط صوت به سالن فلامین تبدیل شود

14. The 63-meter wide, 600 kilogram plane is already a record breaker, staying in the air for 26 unbroken hours in 20
[ترجمه ترگمان]با عرض ۶۳ متر، ۶۰۰ کیلوگرم در حال حاضر یک شکن رکورد است که ۲۶ ساعت در روز ۲۰ ساعت در هوا نگه داشته می شود
[ترجمه گوگل]این هواپیما 63 متری و 600 کیلوگرمی در حال حاضر یک رکورد شکن است که در 26 ساعات بدون وقفه در 20 دقیقه در هوا ماند

15. Ben Fleetwood, a 10-year-old British hiker, has become a record breaker as the youngest person to climb every one of the 284 mountains in Scotland that stand at over 000 feet.
[ترجمه ترگمان]Ben Fleetwood، یک کوهنورد ۱۰ ساله انگلیسی، به عنوان جوان ترین فرد برای صعود از تمامی one ۲۸۴ در اسکاتلند که در ارتفاع بیش از ۱،۰۰۰ پا ایستاده است، تبدیل به رکورد شکن شده است
[ترجمه گوگل]بن Fleetwood، یک مسافر 10 ساله بریتانیا، تبدیل به یک رکورد رکورد به عنوان جوانترین فرد برای صعود هر یک از 284 کوه در اسکاتلند است که بیش از 000 فوت است


کلمات دیگر: