کلمه جو
صفحه اصلی

red fox


(جانورشناسی)، روباه سرخ (vulpes vulpes که بومی اروپا است)، روباه سرخ امریکایی (vulpes fulva)

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) روباه سرخ (Vulpes vulpes که بومی اروپا است)


(جانورشناسی) روباه سرخ آمریکایی (Vulpes fulva)


(جانورشناسی) خز روباه سرخ


روباه قرمز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a small fox with reddish fur.

• small wild animal related to the dog

جملات نمونه

1. Red foxes are indigenous to the East and Midwest parts of the U. S.
[ترجمه ترگمان]روباه قرمز بومی مناطق شرقی و میدوست ایالات متحد هستند اس
[ترجمه گوگل]روباه های سرخ بومی به قسمت های شرقی و مرکزی U S

2. Closer by, red foxes scamper along Further Lane and deer browse near the front door.
[ترجمه ترگمان]از نزدیک تر، روباه ها قرمز به سوی لین و گوزن به سمت در ورودی می روند
[ترجمه گوگل]نزدیک تر، روباه قرمز در کنار لاین و گوزن نزدیک نزدیک درب

3. Nevertheless red fox still expresses, bilateral collaboration is insusceptible.
[ترجمه ترگمان]با این وجود روباه قرمز هنوز هم اظهار می کند که هم کاری دو جانبه insusceptible است
[ترجمه گوگل]با این وجود روباه قرمز هنوز بیان می کند، همکاری دوجانبه غیر قابل قبول است

4. A lone red fox picks through the snow in Yellowstone National Park.
[ترجمه ترگمان]یک روباه قرمز تنها از میان برف در پارک ملی Yellowstone رد می شود
[ترجمه گوگل]یک روباه قرمز تنها برف در پارک ملی یلوستون می گذرد

5. In Alaska’s Denali National Park, a red fox opens wide for a yawn.
[ترجمه ترگمان]در پارک ملی دنالی دنالی یک روباه قرمز برای خمیازه کشیدن باز می شود
[ترجمه گوگل]در پارک ملی دنالای آلاسکا یک روباه قرمز برای گوزن باز می شود

6. Sly Boy is an American red fox, with a thick coat of light brown fur.
[ترجمه ترگمان]پسر Sly یک روباه قرمز آمریکایی است و کت کلفتی از خز قهوه ای سبک به تن دارد
[ترجمه گوگل]Sly Boy یک روباه قرمز آمریکایی است و دارای یک کت ضخیم از خز خام سبک است

7. At present, red fox already this year's market objectives aiming in 30 %.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر روباه قرمز اهداف بازار امسال را ۳۰ درصد هدف قرار داده است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، روباه قرمز در حال حاضر اهداف بازار در این سال با 30٪ است

8. House mice, European rabbit and red fox are the three major vertebrate pests in Australia.
[ترجمه ترگمان]موش های خانگی، خرگوش اروپایی و روباه قرمز سه جز اصلی در استرالیا هستند
[ترجمه گوگل]موش های خانه، خرگوش اروپایی و روباه قرمز سه علف کش عمده در استرالیا هستند

9. However the red fox still indicated that the bilateral cooperation is not affected.
[ترجمه ترگمان]با این حال روباه قرمز هنوز نشان می دهد که هم کاری های دو جانبه تحت تاثیر قرار نمی گیرد
[ترجمه گوگل]با این حال روباه قرمز هنوز نشان داد که همکاری دوجانبه تحت تاثیر قرار نمی گیرد

10. He drove by meadows, saw three Moose, a red fox, and lots of deer.
[ترجمه ترگمان]او از راه چمن ها گذشت و سه موس، روباه قرمز و بسیاری از گوزن ها را دید
[ترجمه گوگل]او به وسیله حوضچه ها سوار شد، سه موزه، روباه قرمز و تعداد زیادی گوزن را دید

11. The red fox was named for it's russet pelt.
[ترجمه ترگمان]روباه قرمز به خاطر پوستین russet نام گذاری شد
[ترجمه گوگل]روباه قرمز به خاطر این گرده روستا نامگذاری شد

12. Loss of beachfront habitat and predation by domestic cats and introduced red foxes pushed the least tern to the brink of extinction.
[ترجمه ترگمان]از دست دادن زیستگاه ساحلی و شکار توسط گربه های اهلی و معرفی روباه ها قرمز به خطر انقراض آن ها را به خطر انداختند
[ترجمه گوگل]از دست دادن زیستگاه ساحلی و سوء استفاده از گربه های خانگی و معرفی روباه های قرمز به پایین ترین سطح از بین رفت

13. I've gazed upon three antlered deer ambling, two turkeys trotting, one red fox racing, a skunk skulking, a groundhog sunbathing, and bass swimming silently down a see-through stream.
[ترجمه ترگمان]به سه گوزن شاخ دار که در حال قدم زدن بودند خیره شدم، دو بوقلمون نر که در حال دویدن بودند، یک سگ شکاری قرمز، یک موش صحرایی، یک موش صحرایی، یک موش خرما، یک موش خرما، یک موش خرما دیده می شد
[ترجمه گوگل]من بر روی سه گوزن زردرنگ، دو بوقلمون وحشی، یک مسابقه قرمز روباه، یک شمشیر اسکونک، یک سایه بان زمینی و یک باس به طور منظم در یک جریان دیدنی دیدم

14. Microsoft needs to understand, plug-in unit is one of crucial factors with successful red fox.
[ترجمه ترگمان](مایکروسافت)باید درک کند که واحد دوشاخه یکی از عوامل مهم با روباه قرمز موفق است
[ترجمه گوگل]مایکروسافت نیاز به درک دارد، واحد پلاگین یکی از عوامل مهمی است که روباه قرمز موفقیت آمیز است


کلمات دیگر: