(امریکا) سپاه صلح
peace corps
(امریکا) سپاه صلح
انگلیسی به فارسی
(آمریکا) سپاه صلح
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a U.S. agency that sends volunteers into developing countries to assist in education, health, agriculture, and the like.
• volunteer organization sponsored by the u.s. government in which people work worldwide to promote education health agriculture and industry
in the united states, the peace corps is an organization that sends young people as volunteers to help with projects in developing countries.
in the united states, the peace corps is an organization that sends young people as volunteers to help with projects in developing countries.
جملات نمونه
1. One week three magazines hit the stands with Peace Corps stories.
[ترجمه ترگمان]یک هفته، سه مجله با داستان های سپاه صلح برخورد کردند
[ترجمه گوگل]یک هفته سه مجله به نمایش گذاشته شده با داستان Corps صلح
[ترجمه گوگل]یک هفته سه مجله به نمایش گذاشته شده با داستان Corps صلح
2. In the formative stages of Peace Corps development, there were ample reasons for this imbalance.
[ترجمه ترگمان]در مراحل اولیه توسعه سپاه صلح، دلایل فراوانی برای این عدم تعادل وجود داشت
[ترجمه گوگل]در مراحل شکل گیری سپاه صلح، دلایل فراوانی برای این عدم تعادل وجود داشت
[ترجمه گوگل]در مراحل شکل گیری سپاه صلح، دلایل فراوانی برای این عدم تعادل وجود داشت
3. The Peace Corps goes to considerable expense to provide training programs involving the best qualified lecturers available.
[ترجمه ترگمان]سپاه صلح هزینه قابل توجهی برای ارائه برنامه های آموزشی شامل بهترین مدرسان دارای صلاحیت در اختیار دارد
[ترجمه گوگل]سپاه صلح هزینه های قابل توجهی را برای برنامه های آموزشی که شامل بهترین استادان در دسترس است، می پردازد
[ترجمه گوگل]سپاه صلح هزینه های قابل توجهی را برای برنامه های آموزشی که شامل بهترین استادان در دسترس است، می پردازد
4. The impact of the Peace Corps has inspired requests from communities and government agencies for well over five hundred more Volunteers.
[ترجمه ترگمان]تاثیر سپاه صلح الهام بخش درخواست ها از سوی جوامع و ادارات دولتی برای بیش از پانصد نفر داوطلب دیگر شده است
[ترجمه گوگل]تأثیر سپاه صلح از درخواست های جوامع و سازمان های دولتی برای بیش از پنج صد داوطلب دیگر الهام گرفته است
[ترجمه گوگل]تأثیر سپاه صلح از درخواست های جوامع و سازمان های دولتی برای بیش از پنج صد داوطلب دیگر الهام گرفته است
5. All Peace Corps officials were considered potential screeners who had influence in the selection process.
[ترجمه ترگمان]همه مقامات سپاه صلح، screeners احتمالی که در فرآیند انتخاب نفوذ داشتند، در نظر گرفته شدند
[ترجمه گوگل]همه مقامات سپاه صلح در نظر سنجی های احتمالی که در روند انتخاب تأثیر داشتند در نظر گرفته شدند
[ترجمه گوگل]همه مقامات سپاه صلح در نظر سنجی های احتمالی که در روند انتخاب تأثیر داشتند در نظر گرفته شدند
6. The judges thought that we, the Peace Corps volunteers, had turned these guys on.
[ترجمه ترگمان]داوران فکر کردند که ما داوطلبان سپاه صلح، این افراد را به این طرف و آن طرف تبدیل کرده بودیم
[ترجمه گوگل]قضات تصور می کردند که ما، داوطلبان سپاه صلح، این بچه ها را مجبور کرده بودیم
[ترجمه گوگل]قضات تصور می کردند که ما، داوطلبان سپاه صلح، این بچه ها را مجبور کرده بودیم
7. I met a couple of Peace Corps volunteers who walked a kilometre each morning to fetch water.
[ترجمه ترگمان]چند نفر از داوطلبان سپاه صلح را ملاقات کردم که هر روز صبح یک کیلومتر راه می رفتند تا آب بیاورند
[ترجمه گوگل]من چند تن از داوطلبان سپاه صلح را دیدم که هر روز صبح برای رسیدن آب به یک کیلومتر راه افتادند
[ترجمه گوگل]من چند تن از داوطلبان سپاه صلح را دیدم که هر روز صبح برای رسیدن آب به یک کیلومتر راه افتادند
8. The Peace Corps provided an opportunity for an escape, a chance for further exploration, a moratorium before final commitment.
[ترجمه ترگمان]سپاه صلح فرصتی را برای فرار فراهم آورد، فرصتی برای اکتشاف بیشتر، مهلت قانونی قبل از تعهد نهایی
[ترجمه گوگل]سپاه صلح فرصتی برای فرار، فرصتی برای اکتشاف بیشتر، مهلت قانونی قبل از تعهد نهایی فراهم کرد
[ترجمه گوگل]سپاه صلح فرصتی برای فرار، فرصتی برای اکتشاف بیشتر، مهلت قانونی قبل از تعهد نهایی فراهم کرد
9. The Peace Corps Volunteers were a study in contrast.
[ترجمه ترگمان]داوطلبان سپاه صلح در عوض یک مطالعه بودند
[ترجمه گوگل]داوطلبان سپاه صلح یک مطالعه در مقایسه با آن بودند
[ترجمه گوگل]داوطلبان سپاه صلح یک مطالعه در مقایسه با آن بودند
10. The Peace Corps defenders argue this harsh analysis underplays the potential benefits to civil society from computers and the internet.
[ترجمه ترگمان]مدافعان سپاه صلح مدعی هستند که این تحلیل سخت منافع بالقوه جامعه مدنی را از رایانه و اینترنت تامین می کند
[ترجمه گوگل]مدافعان سپاه صلح ادعا می کنند که این تجزیه و تحلیل سختگیرانه منافع بالقوه را به جامعه مدنی از طریق رایانه و اینترنت منعکس می کند
[ترجمه گوگل]مدافعان سپاه صلح ادعا می کنند که این تجزیه و تحلیل سختگیرانه منافع بالقوه را به جامعه مدنی از طریق رایانه و اینترنت منعکس می کند
11. Peace Corps officials made no comment to the press.
[ترجمه ترگمان]مقامات سپاه صلح هیچ توضیحی در مورد مطبوعات ندادند
[ترجمه گوگل]مقامات سپاه صلح هیچ نظری برای مطبوعات نداشتند
[ترجمه گوگل]مقامات سپاه صلح هیچ نظری برای مطبوعات نداشتند
12. And this for my money is what Peace Corps is all about.
[ترجمه ترگمان]و این برای پول من همان چیزی است که سپاه صلح در مورد آن است
[ترجمه گوگل]و این برای پول من است آنچه که در مورد سپاه صلح است
[ترجمه گوگل]و این برای پول من است آنچه که در مورد سپاه صلح است
13. They are defeating the purpose of the Peace Corps and they are unhappy.
[ترجمه ترگمان]آن ها هدف سپاه صلح را شکست می دهند و آن ها ناراضی هستند
[ترجمه گوگل]آنها هدف از سپاه صلح را شکست می دهند و ناراضی هستند
[ترجمه گوگل]آنها هدف از سپاه صلح را شکست می دهند و ناراضی هستند
14. This is the place where the Peace Corps was started.
[ترجمه ترگمان]اینجا مکانی است که سپاه صلح آغاز شده است
[ترجمه گوگل]این جایی است که سپاه صلح آغاز شد
[ترجمه گوگل]این جایی است که سپاه صلح آغاز شد
15. Former Peace Corps volunteer Jeff Rose heads the Full Belly Project.
[ترجمه ترگمان]داوطلب سابق سپاه صلح، جف رز سرپرستی پروژه را به عهده دارد
[ترجمه گوگل]جف رز، داوطلب سپاه قدس صلح، پروژه کامل شکم را هدایت می کند
[ترجمه گوگل]جف رز، داوطلب سپاه قدس صلح، پروژه کامل شکم را هدایت می کند
پیشنهاد کاربران
peace corps ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: سپاه صلح
تعریف: سازمانی دولتی متشکل از جوانان داوطلب امریکایی که جان. اف. کندی، رئیس جمهور وقت امریکا، در مارس 1961 برای کمک به کشورهای جهان سوم تأسیس کرد
واژه مصوب: سپاه صلح
تعریف: سازمانی دولتی متشکل از جوانان داوطلب امریکایی که جان. اف. کندی، رئیس جمهور وقت امریکا، در مارس 1961 برای کمک به کشورهای جهان سوم تأسیس کرد
کلمات دیگر: