کلمه جو
صفحه اصلی

fringed


حاشیه دار، ریشه دار

انگلیسی به فارسی

حاشیه دار،ریشه دار


حاشیه، حاشیه دار کردن


انگلیسی به انگلیسی

• bordered, surrounded; having fringes, tasseled
fringed clothes are decorated with a fringe.
if a place or object is fringed with things, they are situated along its edges.

مترادف و متضاد

edged


Synonyms: befringed, bordered, ornate


جملات نمونه

1. trees fringed the lawn
حاشیه ی چمن درخت بود.

2. Emma wore a fringed scarf round her neck.
[ترجمه ترگمان]اما شال گردنی بلندی به دور گردنش انداخته بود
[ترجمه گوگل]اما دستش را روی گردن گردنش گذاشت

3. The bridal veil was fringed with lace.
[ترجمه ترگمان]پرده عروسی با توری حاشیه دار شده بود
[ترجمه گوگل]حجاب عروسی با توری پر شده بود

4. The river is fringed with wild flowers.
[ترجمه ترگمان]رودخانه پر از گل وحشی است
[ترجمه گوگل]رودخانه با گلهای وحشی استوار است

5. The river is fringed with trees.
[ترجمه ترگمان]رودخانه پر از درخت است
[ترجمه گوگل]رودخانه با درختان استوار است

6. The beach was fringed by coconut palms.
[ترجمه ترگمان]ساحل پر از کف نارگیل بود
[ترجمه گوگل]ساحل توسط کف دست نخورده بود

7. A line of trees fringed the pool.
[ترجمه ترگمان]یک ردیف درخت آن طرف استخر بود
[ترجمه گوگل]یک خط از درختان استخر است

8. Lines of trees fringed the river.
[ترجمه ب ا] صفوف متراکم درختان رودخانه را دورگیری کرده بود.
[ترجمه ترگمان]حاشیه درختان بر روی رودخانه
[ترجمه گوگل]خطوط درختان دره رودخانه

9. The estate was fringed with stately elms.
[ترجمه ب ا] آن ملک با درختان نارون باشکوه دورگیری شده بود.
[ترجمه ترگمان]این ملک با درخت های نارون با شکوه حاشیه دوزی شده بود
[ترجمه گوگل]این املاک با رگه های بزرگی حاکم بود

10. The island has long golden beaches fringed by palm trees.
[ترجمه ترگمان]این جزیره سواحل شنی بلندی دارد که درختان نخل در آن قرار دارند
[ترجمه گوگل]این جزیره سواحل طلایی طولانی با درختان نخل دارد

11. Her eyes were large and brown and fringed with incredibly long lashes.
[ترجمه ترگمان]چشمانش درشت و قهوه ای بود و با مژه های خیلی بلند حاشیه آن را پر کرده بود
[ترجمه گوگل]چشمان او بزرگ و قهوه ای بودند و با ضربه های باور نکردنی طولانی مواجه بودند

12. The edge of the lake was fringed with reeds.
[ترجمه ترگمان]حاشیه دریاچه با نی پر شده بود
[ترجمه گوگل]لبه ی دریاچه با لبه های چسبیده بود

13. Peach-faced innocents, With peeking eyes, Through dark fringed lashes, Watch, expecting.
[ترجمه ترگمان]افراد بی گناه رو به هلو، با چشمان پر از دید، از میان مژه های سیاه دار، مراقب، منتظر بودند
[ترجمه گوگل]بی گناهان با هلو، با چشم های پیره، از طریق ضربه های شلاق زدن تیره، Watch، انتظار می رود

14. No hair on his big, round, fringed ears moved.
[ترجمه ترگمان]هیچ مویی روی گوش های بزرگ و دور his تکان نخورده بود
[ترجمه گوگل]هیچ مویی در گوشهای بزرگ، دور و گوش نافذ وجود ندارد


کلمات دیگر: