کلمه جو
صفحه اصلی

uphill battle

انگلیسی به فارسی

هفت خان رستم را پشت سر گذاشتن. کار و وظیفه‌ی سخت


انگلیسی به انگلیسی

• something that is a challenge, difficult task

مترادف و متضاد

There are many obstacles to sort out before we achieve what we want.


جملات نمونه

There is an uphill battle to win the contract.

برای برنده شدن در قرارداد کار سختی در پیش داریم.


Looking for a job when you're in your 60's is an uphill battle these days.

وقتی در دهه‌ی 60 سالگی هستید دنبال کار گشتن کار بسیار سختی است.


I'm terrible at math, so I have a real uphill battle ahead of me if I want to improve my grade in Algebra.

من توی ریاضی خیلی ضعیفم و اگر بخوام نمره‌ی جبرم رو بالا ببرم باید از هفت‌خان رستم بگذرم.


پیشنهاد کاربران

هفت خان رستم. . . کار بسیار سخت و نشدنی

کار بسیار سخت و دشوار
For most people losing weight is an uphill battle


کلمات دیگر: