رواجگر، فرازبر، ترفیع انگیز، رواج انگیز، ترویجی
promotive
رواجگر، فرازبر، ترفیع انگیز، رواج انگیز، ترویجی
انگلیسی به فارسی
ترویجی
تبلیغاتی
جملات نمونه
1. Will this kind of'Made in China'national brand be promotive to Chinese design capability?
[ترجمه ترگمان]آیا این نوع از برند ملی چین به قابلیت طراحی چینی بستگی دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا این نوع از نام تجاری در چین چیدمان تجاری، به سمت طراحی چینی ارتقاء خواهد یافت؟
[ترجمه گوگل]آیا این نوع از نام تجاری در چین چیدمان تجاری، به سمت طراحی چینی ارتقاء خواهد یافت؟
2. No promotive effect was observed when pAG 3 was combined with DTIC ( Dacarbazine ).
[ترجمه ترگمان]هیچ اثر promotive زمانی مشاهده نشد که pag ۳ با DTIC (Dacarbazine)ترکیب شد
[ترجمه گوگل]وقتی pAG 3 با DTIC (داکarbazine) ترکیب شد، اثر تبلیغی مشاهده نشد
[ترجمه گوگل]وقتی pAG 3 با DTIC (داکarbazine) ترکیب شد، اثر تبلیغی مشاهده نشد
3. At microlevel, electroplastic effect stems basically from the promotive action of electrons of short powerful current impulses on moving dislocations, developing the slip deformation.
[ترجمه ترگمان]در microlevel، اثر electroplastic اصولا ناشی از عمل promotive الکترون های جریان قدرتمند قدرتمند در جابجایی جابجایی، توسعه تغییر شکل لغزش است
[ترجمه گوگل]در میکرولیو، اثر الکترو پلاستی اساسا از اثر تبلیغی الکترونها از نیروهای جریان قدرتمند کوتاه در حال حرکت ناپیدا، ایجاد تغییر شکل لغزش است
[ترجمه گوگل]در میکرولیو، اثر الکترو پلاستی اساسا از اثر تبلیغی الکترونها از نیروهای جریان قدرتمند کوتاه در حال حرکت ناپیدا، ایجاد تغییر شکل لغزش است
4. ObjectiveTo study antifatigue, immunoregulative, hemostasis and blood coagulation promotive effects of Yigong capsules.
[ترجمه ترگمان]ObjectiveTo، antifatigue، hemostasis، hemostasis و انعقاد خون، اثرات promotive کپسول Yigong را مورد مطالعه قرار می دهند
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثرات ضد انقباض، ایمن سازی، هموستاز و انعقاد خون کپسول ییگونگ
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثرات ضد انقباض، ایمن سازی، هموستاز و انعقاد خون کپسول ییگونگ
5. The promotive action of flame heating to catalytic oxidation was stated.
[ترجمه ترگمان]واکنش promotive شعله مشعل به اکسیداسیون کاتالیتیک نیز بیان شد
[ترجمه گوگل]فعالیت تبلیغاتی شعله گرماده به اکسیداسیون کاتالیزوری بیان شده است
[ترجمه گوگل]فعالیت تبلیغاتی شعله گرماده به اکسیداسیون کاتالیزوری بیان شده است
6. The three stages must be interdependent and mutually promotive so that students can raise their calligraph level and their aesthetic judgment level as well as creative ability.
[ترجمه ترگمان]این سه مرحله باید به هم وابسته بوده و متقابلا یکدیگر را هدف قرار دهند تا دانش آموزان بتوانند سطح calligraph خود و سطح قضاوت aesthetic و نیز توانایی خلاق آن ها را افزایش دهند
[ترجمه گوگل]سه مرحله باید وابسته و متقابلا تبلیغی باشد تا دانش آموزان بتوانند سطح قیمنگ خود و میزان قضاوت زیبایی شناختی خود را افزایش دهند و همچنین توانایی خلاقانه
[ترجمه گوگل]سه مرحله باید وابسته و متقابلا تبلیغی باشد تا دانش آموزان بتوانند سطح قیمنگ خود و میزان قضاوت زیبایی شناختی خود را افزایش دهند و همچنین توانایی خلاقانه
7. Promotive funds is raised in the row in business funds.
[ترجمه ترگمان]وجوه مازاد در ردیف در صندوق های سرمایه گذاری پرورش داده می شود
[ترجمه گوگل]وجوه تبلیغاتی در ردیف صندوق های کسب و کار افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]وجوه تبلیغاتی در ردیف صندوق های کسب و کار افزایش می یابد
8. Preferential tax policy has promotive effect on attracting foreign investment.
[ترجمه ترگمان]سیاست مالیات ترجیحی تاثیر قابل توجهی بر جذب سرمایه گذاری خارجی دارد
[ترجمه گوگل]سیاست مالیاتی ترجیحی تاثیر مثبتی بر جذب سرمایه گذاری خارجی دارد
[ترجمه گوگل]سیاست مالیاتی ترجیحی تاثیر مثبتی بر جذب سرمایه گذاری خارجی دارد
9. The oversea and home market of polyols is becoming mature, competitive and promotive.
[ترجمه ترگمان]بازار داخلی و خانگی of در حال تبدیل شدن به بلوغ، رقابتی و promotive است
[ترجمه گوگل]بازارهای خارج از کشور و بازار پلی ون در حال تبدیل شدن به بالغ، رقابتی و تبلیغاتی هستند
[ترجمه گوگل]بازارهای خارج از کشور و بازار پلی ون در حال تبدیل شدن به بالغ، رقابتی و تبلیغاتی هستند
پیشنهاد کاربران
تقویتی
کلمات دیگر: