کلمه جو
صفحه اصلی

fossilise

انگلیسی به فارسی

فسیلین


انگلیسی به انگلیسی

• change into a fossil, petrify; be petrified, become a fossil; make outmoded; become old-fashioned or outmoded, become unchanging (also fossilize)

جملات نمونه

1. The most important parts, the flowers, rarely fossilise.
[ترجمه ترگمان]مهم ترین بخش ها، گل ها، به ندرت اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]مهم ترین قسمت ها، گل ها، به ندرت فسیلی است

2. These rocks contain the fossilised remains of extinct animals.
[ترجمه ترگمان]این صخره ها شامل بقایای اجساد منقرض شدگان هستند
[ترجمه گوگل]این سنگ شامل بقایای فسیلی شده حیوانات منقرض شده است

3. We do not want fossilised museum pieces of countryside but communities with jobs and a living, dynamic and healthy social fabric.
[ترجمه ترگمان]ما نمی خواهیم موزه حومه شهر و جوامع با شغل و بافت اجتماعی، پویا و سالم زندگی کند
[ترجمه گوگل]ما نمی خواهیم بخش های موزه فسیل شده در حومه شهر، اما جوامع را با مشاغل و ساختار اجتماعی، دینامیک و سالم و سالم ببینیم

4. Tests on 16 fossilised shellfish showed that acid dating is as accurate as carbon dating.
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها بر روی ۱۶ صدف fossilised نشان داد که قرار گذاشتن اسید به اندازه پیوند با کربن درست است
[ترجمه گوگل]آزمایشات روی 16 فلفل فسیلی نشان داد که قدمت اسید دقیقا دقیقا به عنوان تاریخ مصرف کربن است

5. Not only words and epithets fossilise, whole situations can fossilise too.
[ترجمه ترگمان]نه تنها کلمات و epithets، بلکه همه وضعیت های ممکن را نیز می توان نادیده گرفت
[ترجمه گوگل]نه تنها کلمات و epitetes fossili، موقعیت های کل نیز می تواند فسیلی باشد

6. Because hard shells fossilise, and are therefore more readily preserved than soft tissue, scientists had an incomplete and biased view of the marine life that existed during the Ordovician.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که پوسته های سخت fossilise هستند، و بنابراین به راحتی نگهداری می شوند تا بافت نرم، دانشمندان دیدگاه ناقص و مغرضانه از زندگی دریایی داشتند که در طول the وجود داشت
[ترجمه گوگل]از آنجایی که پوسته های سنگین فسیلی هستند و از این رو بیشتر از بافت نرم حفظ می شوند، دانشمندان دیدگاه ناقص و بی طرفی از زندگی دریایی که در طول Ordovician وجود داشت، به چشم می خورد

7. The brain itself does not fossilise, but the inside of the cranium retains an impression of its contours.
[ترجمه ترگمان]خود مغز انجام نمی دهد، اما درون جمجمه یک برداشت از خطوط آن را حفظ می کند
[ترجمه گوگل]مغز خود را فسلی نمی کند، اما در داخل قارچ حفظ تصور از خطوط آن است

8. The survival of the proteins depends on the way in which bones are fossilised.
[ترجمه ترگمان]زنده ماندن پروتیین ها به روشی که در آن استخوان ها fossilised هستند بستگی دارد
[ترجمه گوگل]بقای پروتئین بستگی به نحوه استخراج فسفات دارد

9. For a while, until the thaw or rain, these muddy tracks will be fossilised and time will stand still.
[ترجمه ترگمان]برای مدتی، تا زمان گرم شدن آب و یا باران، این مسیرهای گل آلود مورد استفاده قرار خواهند گرفت و زمان ثابت خواهد ماند
[ترجمه گوگل]برای مدتی، تا زمانی که گرم و یا باران می شود، این آهنگ های گل آلود فسیل می شود و زمان هم ایستاده است

10. It seemed almost impossible to many people that such tiny things as micro-organisms could have been fossilised at all.
[ترجمه ترگمان]به نظر خیلی غیر ممکن می رسید که بسیاری از مردم چنین چیزهای کوچکی را به عنوان ارگانیزم های کوچک در نظر گرفته باشند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم به نظر می رسید تقریبا غیرممکن است که چیزهای کوچک مانند میکروارگانیسم ها بتوانند فسیل شده باشند

11. He and the other leaders, at the pinnacle of the fossilised hierarchy they have constructed, seem isolated from reality.
[ترجمه ترگمان]او و دیگر رهبران، در اوج سلسله مراتب fossilised که ساخته شده اند، از واقعیت جدا به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]او و رهبران دیگر، در بالای این سلسله مراتب فسیلی که ساخته شده اند، از واقعیت جدا می شوند

12. In consequence, the only land-living creatures likely to be fossilised are those that happen to fall into water.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، تنها موجودات زنده، آن هایی هستند که به آب می افتند
[ترجمه گوگل]در نتیجه، تنها موجودات موجود در زمین که احتمالا فسیل شده اند، کسانی هستند که به آب می افتند

13. Erosion or accretion of sand by wind action is evident throughout and soil genesis is truncated by erosion or fossilised by deposition.
[ترجمه ترگمان]فرسایش یا accretion شن توسط عمل باد در سراسر خاک مشهود است و پیدایش خاک بوسیله فرسایش یا رسوب بوسیله رسوب ناقص می شود
[ترجمه گوگل]فرسایش و یا افزایش شن و ماسه از طریق فعالیت باد، در سراسر آشکار است و ژنز خاک توسط فرسایش یا فسیل شده توسط رسوب کاهش می یابد

14. To avoid sampling bias, they restricted their analysis to one group of animals—the bivalve molluscs—that fossilise well.
[ترجمه ترگمان]برای اجتناب از تعصب نمونه گیری، آن ها آنالیز خود را به یک گروه از حیوانات - یعنی bivalve molluscs - محدود کردند
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از تعصبات نمونه برداری، آنها تجزیه و تحلیل خود را به یک گروه از حیوانات - مولدووا دوغوه - که فسیلی خوب است

پیشنهاد کاربران

فسیل
سنگواره


کلمات دیگر: