Rely on, به معنی اعتماد کردن
live off somebody
پیشنهاد کاربران
یعنی وابسته بودن به کسی یا چیزی برای زندگی
I live off my salary. My wife is unemployed.
I live off my salary. My wife is unemployed.
تکیه کردن به دیگران
متکی بودن به کسی
متکی بودن به کسی از لحاظ مالی
rely on sb else to provide you with food, money, etc
Rely on sb else to provide you with food, money, etc.
خرج خود را از کسی گرفتن، از نظر مالی به کسی وابسته بودن، مثلا. ( he lives off his mom خرجشو از مامانش میگیره )
خرج خود را از کسی گرفتن
کلمات دیگر: