کلمه جو
صفحه اصلی

unimaginably

انگلیسی به فارسی

unimaginably


انگلیسی به انگلیسی

• in a manner that is impossible to imagine or describe

جملات نمونه

1. Conditions in prisons out there are unimaginably bad.
[ترجمه ترگمان]شرایط در زندان ها به طور غیرقابل تصوری بد است
[ترجمه گوگل]شرایطی که در زندانها وجود دارد، غیرقابل تصور بد است

2. Others gave birth to children with almost unimaginably awful deformities.
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر کودکان را با شکل تقریبا غیرقابل تصوری به دنیا می آوردند
[ترجمه گوگل]بعضی دیگر کودکان را با ناهنجاری های نامطلوب وحشتناک به دنیا آوردند

3. July in unimaginably neat and flourishing script, read, Fine fine day.
[ترجمه ترگمان]جولای در خط خوانا و هیجان انگیز، مطالعه کنید، روز خوبی را بخوانید
[ترجمه گوگل]در ماه ژوئیه در اسکریپت غیر قابل تصور و منظم شسته و رفته، به عنوان خوانده شده، خوب روز خوب است

4. That army, unimaginably, would worsen under the goading pressures of famine, overpopulation, and bribery.
[ترجمه ترگمان]این ارتش، به طور غیرقابل تصوری، تحت فشار بیشتر قحطی، اضافه جمعیت، و رشوه خواری بدتر خواهد شد
[ترجمه گوگل]این ارتش غیرممکن است تحت فشارهای شدید قحطی، بیش از حد جمعیت و رشوه خواری بدتر می شود

5. The odds against such a coincidence are unimaginably great but they are not incalculably great.
[ترجمه ترگمان]احتمالش زیاد است که چنین تصادفی به طور غیرقابل تصوری خیلی زیاد است، اما خیلی هم عالی نیستند
[ترجمه گوگل]شانس بروز چنین تصادفی غیرقابل تصور بزرگ است، اما آنها به طور غیرمستقیم عالی نیستند

6. I am adv unimaginably Maidangna has given birth to the child actually really.
[ترجمه ترگمان]من adv غیرقابل تصوری هستم که به طور واقعی کودک را به دنیا آورده است
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم غیر قابل تصور Maidangna در واقع واقعا تولد فرزند

7. The distances between stars is so unimaginably vast it cannot be crossed by beings of flesh and blood -- and certainly not entire armies.
[ترجمه ترگمان]فاصله بین ستارگان تا حد غیرقابل تصوری وسیع است و نمی تواند توسط موجوداتی از گوشت و خون عبور کند - - و قطعا کل ارتش نخواهد بود
[ترجمه گوگل]فاصله های بین ستاره ها به طرز غیر قابل تصور زیاد است و نمی توان آن را از طریق موجودات گوشت و خون منتقل کرد و قطعا ارتش کامل نیست

8. "Just a few hundred years ago it was unimaginably terrifying to venture into [The Atlantic], " Winchester says.
[ترجمه ترگمان]وینچستر می گوید: \" فقط چند صد سال پیش به طور غیرقابل تصوری برای سرمایه گذاری در [ اقیانوس اطلس ] وحشتناک بود \"
[ترجمه گوگل]وینچستر می گوید: 'فقط چند صد سال پیش، این امر غیر قابل تصور بود که برای سرمایه گذاری در [آتلانتیک] بسیار خطرناک است '

9. In an unimaginably vast expanse of nothingness, the sun which lights our every day is the only source of warmth and light within trillions of miles.
[ترجمه ترگمان]در فضای غیرقابل تصوری بیکران آسمان، خورشید که هر روز ما را روشن می کند تنها منبع گرما و روشنایی است که در آن trillions مایل است
[ترجمه گوگل]خورشید که هر روزه ما را روشن می کند، تنها منبع گرمایی و نور در طول هزاران مایل است

10. What they say is almost unimaginably painful to me.
[ترجمه ترگمان]چیزی که اونا میگن تقریبا غیرقابل unimaginably برای من
[ترجمه گوگل]چیزی که آنها می گویند تقریبا غیرقابل تصور برای من دردناک است

11. The aftermath of the disaster was unimaginably grotesque -- and made worse by the fact that it was manmade.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن فاجعه به طور غیرقابل تصوری به طرز غیرقابل تصوری عجیب و غیرقابل تصوری بود - و از این حقیقت که این کار manmade بود بدتر شد
[ترجمه گوگل]بعد از فاجعه غیرقابل تصور غریب بود - و بدتر از آن واقعیت است که آن انسان بود

12. The civilization's political and social upheaval would be unimaginably severe because only a fraction of the global population of planet could be saved.
[ترجمه ترگمان]تحول سیاسی و اجتماعی تمدن به طور غیرقابل تصوری شدید خواهد بود؛ چرا که تنها بخشی از جمعیت جهانی این سیاره می تواند ذخیره شود
[ترجمه گوگل]انشعاب سیاسی و اجتماعی تمدن، غیر قابل تصور شدید خواهد بود، زیرا تنها بخش کوچکی از جمعیت جهانی سیاره می تواند نجات یابد

13. The universe is an unimaginably vast space filled with planets, stars, systems, nebulae, gas, dust -- and it's impossible for us to ever explore it all.
[ترجمه ترگمان]جهان یک فضای عظیم غیرقابل تصوری است پر از سیارات، ستاره ها، سیستم ها، nebulae، گاز، گرد و غبار
[ترجمه گوگل]جهان یک فضای غیر قابل تصور فراگیر است که پر از سیارات، ستاره ها، سیستم ها، سحابی ها، گاز، گرد و غبار است - و ما برای همیشه قادر به کشف آن نیستیم

14. The business that sheds without content is adv unimaginably.
[ترجمه ترگمان]این کسب وکار که فاقد محتوا است غیرقابل تصوری است
[ترجمه گوگل]کسب و کار که بدون محتوا فرو می رود، غیر قابل تصور است

15. I think the crown princess had an unimaginably hard time due to the strong pressure, which is incomparable to us.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که شاهزاده خانم به طور غیرقابل تصوری زمان سختی را به خاطر فشار قوی و غیرقابل تصوری که نسبت به ما دارد مقایسه کرد
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم شاهزاده تاج به علت فشار قوی که به ما غیر قابل قبول است به دلیل زمان غیرمنتظره سخت بود

پیشنهاد کاربران

به طرز غیر قابل تصوری،

بطور باورنکردنی


کلمات دیگر: