گیج کننده، گیچ کردن، اشفته کردن، متحیر شدن، خیره کردن، سرگشته کردن
puzzling
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• perplexing, baffling; confusing, confounding; enigmatic, not easily understood
جملات نمونه
1. a puzzling problem
مسئله ی گیج کننده
2. He was studying the map and puzzling about the easiest way to cross the mountains.
[ترجمه y.a.s.i.n.kyte11] او داشت نقشه را مطالعه میکرد و برای {پیدا کردن} آسان ترین راه برای عبور از کوهستان گیج شده بود
[ترجمه ترگمان]او در حال مطالعه نقشه بود و در مورد آسان ترین راه ها برای عبور از کوه ها گیج کننده بود[ترجمه گوگل]او نقشه را مطالعه کرد و از ساده ترین راه عبور از کوه ها گیج شد
3. The spelling of English is often puzzling.
[ترجمه ترگمان]هجی کردن زبان انگلیسی اغلب گیج کننده است
[ترجمه گوگل]املای انگلیسی اغلب گیج کننده است
[ترجمه گوگل]املای انگلیسی اغلب گیج کننده است
4. His very last paintings are perhaps the most puzzling.
[ترجمه ترگمان]آخرین نقاشی های او شاید most و گیج کننده باشد
[ترجمه گوگل]نقاشی های بسیار قدیمی او شاید گیج کننده است
[ترجمه گوگل]نقاشی های بسیار قدیمی او شاید گیج کننده است
5. She's been puzzling over his strange letter for weeks.
[ترجمه ترگمان]چند هفته است که دارد به این نامه عجیب و غریب فکر می کند
[ترجمه گوگل]او چند هفته است که در مورد نامه عجیب و غریبش غافلگیر شده است
[ترجمه گوگل]او چند هفته است که در مورد نامه عجیب و غریبش غافلگیر شده است
6. We are puzzling about the easiest way to cross the mountains.
[ترجمه ترگمان]ما در مورد راحت ترین راه برای عبور از کوه ها گیج کننده هستیم
[ترجمه گوگل]ما در مورد ساده ترین راه برای عبور از کوه ها گیج می شویم
[ترجمه گوگل]ما در مورد ساده ترین راه برای عبور از کوه ها گیج می شویم
7. I've been puzzling over all the figures, trying to find what happened to the missing money.
[ترجمه ترگمان]سعی کردم بفهمم چه اتفاقی برای پول گم شده افتاده
[ترجمه گوگل]من بیش از همه ارقام گیج کننده است، تلاش برای پیدا کردن آنچه که به پول گم شده اتفاق افتاده است
[ترجمه گوگل]من بیش از همه ارقام گیج کننده است، تلاش برای پیدا کردن آنچه که به پول گم شده اتفاق افتاده است
8. Management are still puzzling about/over how the accident could have happened.
[ترجمه ترگمان]مدیریت هنوز در مورد چگونگی وقوع حادثه گیج کننده است
[ترجمه گوگل]مدیریت هنوز در مورد نحوه حادثه اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]مدیریت هنوز در مورد نحوه حادثه اتفاق می افتد
9. This whole business is very puzzling. There is a lot more to it than meets the eye.
[ترجمه ترگمان]این قضیه خیلی گیج کننده است در مقایسه با چشم، چیزهای بسیار بیشتری در این مورد وجود دارد
[ترجمه گوگل]این کل کسب و کار بسیار گیج کننده است برای آن بسیار بیشتر از آنچه که در چشم است، وجود دارد
[ترجمه گوگل]این کل کسب و کار بسیار گیج کننده است برای آن بسیار بیشتر از آنچه که در چشم است، وجود دارد
10. I must admit, it's puzzling in the extreme just how these books found their way here.
[ترجمه ترگمان]باید اذعان کنم که این کتاب ها چگونه راهشان را به اینجا پیدا کرده اند
[ترجمه گوگل]من باید اعتراف کنم، این بسیار گیج کننده است و این که چگونه این کتاب ها راه خود را در اینجا پیدا کردند
[ترجمه گوگل]من باید اعتراف کنم، این بسیار گیج کننده است و این که چگونه این کتاب ها راه خود را در اینجا پیدا کردند
11. Scientists are puzzling over the results of the research on the drug.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان در مورد نتایج تحقیقات درباره این دارو گیج کننده هستند
[ترجمه گوگل]دانشمندان در مورد نتایج تحقیقات در مورد مواد مخدر گیج کننده هستند
[ترجمه گوگل]دانشمندان در مورد نتایج تحقیقات در مورد مواد مخدر گیج کننده هستند
12. His letter poses a number of puzzling questions.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]نامه او شماری از سوالات گیج کننده را مطرح می کند
[ترجمه گوگل]نامه او شماری از سوالات گیج کننده را مطرح می کند
13. This whole business is very puzzling.
[ترجمه ترگمان]این کار خیلی گیج کننده است
[ترجمه گوگل]این کل کسب و کار بسیار گیج کننده است
[ترجمه گوگل]این کل کسب و کار بسیار گیج کننده است
14. There is something rather remarkable and puzzling about this description.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]در مورد این توضیحات چیزی غیرمعمول و گیج کننده است
[ترجمه گوگل]در مورد این توضیحات چیزی غیرمعمول و گیج کننده است
15. I was puzzling over the wording of the second paragraph when the phone rang.
[ترجمه ترگمان]وقتی تلفن زنگ زد، من گیج و سردرگم شده بودم
[ترجمه گوگل]زمانی که تلفن زنگ زد، من بیش از متن بند پاراگراف دوم گیج شدم
[ترجمه گوگل]زمانی که تلفن زنگ زد، من بیش از متن بند پاراگراف دوم گیج شدم
پیشنهاد کاربران
گیج کننده
شگفت آور، حیرت انگیز، تعجب انگیز، معمایی
پیچیده و غامض
difficult to explain or understand
difficult to explain or understand
کلمات دیگر: