کلمه جو
صفحه اصلی

moldable

انگلیسی به انگلیسی

• able to be shaped, able to be molded

جملات نمونه

1. Plastics are great because they are so easily moldable into just about anything, but that manipulability also often introduces a degree of fragility as well.
[ترجمه ترگمان]پلاستیک بسیار بزرگ است زیرا به راحتی در مورد هر چیزی به راحتی قابل انتقال است، اما این پلاستیک هم اغلب یک درجه شکنندگی (fragility)را هم معرفی می کند
[ترجمه گوگل]پلاستیک ها عالی هستند، زیرا آنها به راحتی قابل قالب بندی هستند و فقط در مورد هر چیزی هستند، اما این دستکاری نیز اغلب یک درجه شکنندگی را معرفی می کند

2. Low viscosity injection moldable, flame retardant PC.
[ترجمه ترگمان]injection با ویسکوزیته پایین (moldable)، PC مقاوم در برابر شعله
[ترجمه گوگل]قابل انعطاف، تزریق انعطاف پذیر کم فشرده PC

3. The invention relates to an injection moldable bone repair composite material and a preparation method and a using method thereof.
[ترجمه ترگمان]اختراع به تزریق مواد مرکب ترمیم استخوان و روش آماده سازی و روش استفاده از آن مربوط می شود
[ترجمه گوگل]این اختراع مربوط به یک ماده کامپوزیتی قابل ترمیم تزریقی استخوانی و یک روش آماده سازی و یک روش استفاده از آن است

4. The word plastic also means moldable or workable, such as dough or wet clay.
[ترجمه ترگمان]کلمه پلاستیک همچنین به معنی moldable یا workable، مثل خمیر یا رس مرطوب است
[ترجمه گوگل]کلمه پلاستیکی نیز به معنی قالب سازی یا کارآیی، مانند خمیر یا رس خاکستری است

5. The word plastic also means moldable or workable, such as with dough or wet clay .
[ترجمه ترگمان]کلمه پلاستیک همچنین به معنی moldable یا workable، مانند خمیر یا رس مرطوب است
[ترجمه گوگل]کلمه پلاستیکی نیز به معنی قالب سازی یا کارآیی، مانند خمیر یا رس خاکستری است

6. This means the moldable gripper can function without needing sophisticated artificial intelligence software.
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که moldable gripper می تواند بدون نیاز به نرم افزار هوش مصنوعی پیچیده عمل کند
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که گیره قالب می تواند بدون نیاز به نرم افزار پیچیده هوش مصنوعی کار کند

7. ZIRCAR Refractory Composites, Inc. recently announced the introduction of its refractory sheet type RS-SI silica moldable.
[ترجمه ترگمان]کامپوزیت Refractory کامپوزیت ها اخیرا مقدمه نوع refractory RS را از SI silica SI اعلام کردند
[ترجمه گوگل]شرکت ZIRCAR Refractory Composites، Inc اخیرا اعلام کرد که نوع ورق مقاوم در برابر حرارت ورق سیلیکا RS-SI را تولید می کند

8. The means for doing so were found in a special moldable agarose gel, dubbed 3-D Petri dishes, that encourage cells to grow into certain shapes and structures.
[ترجمه ترگمان]این کار برای انجام این کار در ژل agarose moldable special، به عنوان پتری ۳ ۳ D یافت شد، که سلول ها را به رشد شکل های خاص و ساختارهای خاص تشویق می کند
[ترجمه گوگل]این وسیله برای انجام این کار در یک ژل آگارز قابل انعطاف خاص قرار گرفته و به عنوان ظروف پتری 3 بعدی شناخته شده است که باعث می شود سلول ها به شکل و ساختار خاصی رشد کنند

9. The reason is that brass is a soft, malleable material that is moldable into a range of shapes and raised designs.
[ترجمه ترگمان]دلیل آن این است که برنج ماده ای نرم و چکش خوار است که در گستره ای از اشکال و طرح های بزرگ قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]دلیل آن این است که برنج یک ماده نرم و ملایم است که می تواند به شکل های مختلف و طرح های مطرح شده قالب بندی شود

10. Now Yale scientists are doing away with this strength-moldability tradeoff by developing novel metal alloys that are as moldable as plastic.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، دانشمندان ییل با توسعه آلیاژهای فلزی جدید که به اندازه پلاستیک قابل استفاده هستند، با این موازنه قدرت - moldability دست و پنجه نرم می کنند
[ترجمه گوگل]اکنون دانشمندان ییل با ایجاد این ترکیبات مقاوم در برابر فرمولاسیون از طریق تولید فلزات جدید فلزی که به صورت پلاستیکی قابل قالب بندی هستند، دور می شوند

11. The phenolic resin took off first as a superior, easily moldable insulator against heat and electrical current, then as a key material in Art Deco design.
[ترجمه ترگمان]رزین فنولی اول به عنوان یک فلز برتر، به راحتی در برابر گرما و جریان الکتریکی، و سپس به عنوان یک ماده کلیدی در طراحی آرت دکو، قرار گرفت
[ترجمه گوگل]رزین فنولی برای اولین بار به عنوان یک عایق برتر به راحتی قالب بندی شده در برابر جریان گرما و الکتریسیته، سپس به عنوان یک ماده کلیدی در طراحی هنر طراحی شده است

12. Since the start of the "modern eye", the "ink painting art" has become a moldable object attached to the "modernity" theory, a link in the intense structural relationship of binary opposition.
[ترجمه ترگمان]از زمان آغاز \"چشم مدرن\"، \"هنر نقاشی جوهر\" به یک شی moldable تبدیل شده است که به نظریه \"مدرنیته\" وابسته است، پیوندی در رابطه ساختاری شدید با اپوزیسیون دوگانه
[ترجمه گوگل]از زمان آغاز 'چشم انداز مدرن'، 'هنر نقاشی جوهر' تبدیل به یک جنبه ی قابل قالب بندی شده به تئوری 'مدرنیته' شده است، یک پیوند در ارتباط ساختاری شدید ساختار مخالف دوطرفه

13. Manufacturers were starving for a better insulator that was easily moldable and inexpensive.
[ترجمه ترگمان]تولید کنندگان برای یک مقره بهتر که به راحتی moldable و ارزان بود، از گرسنگی تلف شدند
[ترجمه گوگل]تولیدکنندگان برای عایق بندی بهتر که به راحتی قالب و ارزان بود، گرسنگی می کردند

14. The World Cup replica consisted of 11kg of cocaine mixed with either acetone or possibly petrol to make it moldable.
[ترجمه ترگمان]کپی جام جهانی حاوی ۱۱ کیلوگرم کوکائین مخلوط با استون یا احتمالا بنزین بود تا آن را moldable کند
[ترجمه گوگل]کپی رایت جهانی از 11 کیلوگرم کوکائین با استون و یا احتمالا بنزین مخلوط شده است تا آن را قالب بندی کند

پیشنهاد کاربران

منعطف

انعطاف پذیر


کلمات دیگر: