1. The decision was made during the pontificate of Pope John XX.
[ترجمه ترگمان]این تصمیم در زمان پاپی پاپ جان XX گرفته شد
[ترجمه گوگل]این تصمیم در طول تسخیر پاپ جان XX، ساخته شد
2. Politicians like to pontificate about falling standards.
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران دوست دارند در مورد سقوط استانداردها با هم برخورد کنند
[ترجمه گوگل]سیاستمداران مایل به صدور استانداردهای سقوط هستند
3. Pope Formosus died after a pontificate of four and a half years.
[ترجمه ترگمان]پاپ Formosus پس از گذشت چهار سال و نیم گذشت
[ترجمه گوگل]پاپ فرموسوس پس از یک چهارم و نیم سال ناپدید شد
4. There are lots of people in Washington who pontificate on the issue of the day.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم در واشنگتن هستند که در مورد مساله روز با وی مخالفت کردند
[ترجمه گوگل]در واشنگتن تعداد زیادی از مردم وجود دارد که در مورد روز تبرئه می کنند
5. Politicians will happily pontificate on any issue, but not all of them really know anything about it.
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران با خوشحالی با هر مساله ای pontificate می کنند، اما همه آن ها واقعا چیزی در مورد آن نمی دانند
[ترجمه گوگل]سیاستمداران با خوشحالی در مورد هر موضوع تسلیم خواهند شد، اما همه آنها واقعا هیچ چیز درباره آن نمی دانند
6. Nevertheless, Leo's pontificate did not realize the hopes it awoke.
[ترجمه ترگمان]با این حال، پاپی لئو s امیدی که از خواب بیدار شده بود را درک نکرد
[ترجمه گوگل]با این وجود، تسلیح لئو به امید آن که بیدار شود نفهمید
7. But he does not simply pontificate from his position as an excellent photographer, or regurgitate standard procedures.
[ترجمه ترگمان]اما او به سادگی از موقعیت خود به عنوان یک عکاس عالی یا رونده ای استاندارد regurgitate استفاده نمی کند
[ترجمه گوگل]اما او به سادگی از موضع خود به عنوان یک عکاس عالی استفاده نمیکند و یا روشهای استاندارد را بازنویسی میکند
8. From this pontificate come, not surprisingly, important collections of church, or canon, law.
[ترجمه ترگمان]از این دوره پاپی، به طرز شگفت آوری، مجموعه های مهمی از کلیسا، یا قانون، یا قانون وجود ندارد
[ترجمه گوگل]از این شاهزاده خانم، جای تعجب نیست، مجموعه های مهم کلیسا، یا قانون کلیسا
9. Otherwise his pontificate has little political significance.
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت pontificate اهمیت سیاسی کمی دارد
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت پادشاهی او اهمیت کمی دارد
10. Moral considerations are the responsibility of others to pontificate on.
[ترجمه ترگمان]ملاحظات اخلاقی بر عهده دیگران است که با آن رفتار کنند
[ترجمه گوگل]ملاحظات اخلاقی مسئولیت دیگران را بر عهده دارند
11. Mostly he would pontificate on the evils of Roosevelt, who he said was a man who betrayed his class.
[ترجمه ترگمان]بیشتر اوقاتش را درباره شرارت روزولت که گفته بود، مردی بود که به کلاسش خیانت کرده بود
[ترجمه گوگل]او بیشتر در مورد خرافات روزولت، که او گفت، مردی بود که کلاس خود را خیانت می کرد، تسلیم می شد
12. As early as the pontificate of Leo I (440 - 6, however, Roman patriarchs demanded more power.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در اوایل دوره پاپی لئو سوم (۴۴۰ - ۴۴۰)، شیوخ رومی خواستار قدرت بیشتری شدند
[ترجمه گوگل]با این حال، همانطور که قبلا تسخیر لئو I (640-440)، وطن پرستان رومیان از قدرت بیشتر خواست
13. Politicians like to pontificate the reason about falling standards.
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران دوست دارند دلیل سقوط استانداردها را به تصویب برسانند
[ترجمه گوگل]سیاستمداران تمایل دارند که معیارهای سقوط را برآورده کنند
14. During the pontificate of Nicholas II an interesting struggle began in Milan.
[ترجمه ترگمان]در زمان فرمان روایی نیکلاس دوم، کش مکش جالبی در میلان آغاز شد
[ترجمه گوگل]در طول تسخیر نیکلاس دوم مبارزه جالب در میلان آغاز شد