کلمه جو
صفحه اصلی

pay up


به طور کامل یا به موقع پرداخت کردن، سلفیدن، تمام وکمال پرداختن، حساب های معوقه را تسویه کردن

انگلیسی به فارسی

تمام وکمال پرداختن، حساب های معوقه را تسویه کردن


انگلیسی به انگلیسی

• pay in full

جملات نمونه

1. He said he wouldn't pay up so I sent my brother round to put the frighteners on him.
[ترجمه ترگمان]او گفت که پول نخواهد داد، بنابراین برادرم را فرستادم تا the را روی او بگذارد
[ترجمه گوگل]او گفت که پرداخت نمی شود، بنابراین برادر من را فرستادم تا ترسناکی را بر او بگذارم

2. I had a hard time getting him to pay up.
[ترجمه ترگمان]من بهش سخت گرفتم که پولش رو بدم
[ترجمه گوگل]من تا به حال به سختی او را به پرداخت

3. They are willing to pay up to $500 more for cars that get better mileage.
[ترجمه ترگمان]آن ها مایل به پرداخت ۵۰۰ دلار بیشتر برای ماشین هایی هستند که مسافت سنج گاز یا بنزین بهتری داشته باشند
[ترجمه گوگل]آنها مایل به پرداخت 500 دلار بیشتر برای خودروهایی هستند که مسافت پیموده شده را بهتر می کنند

4. I'll take you to court unless you pay up immediately.
[ترجمه ترگمان]من تو رو می برم دادگاه مگر اینکه سریعا پول بدی
[ترجمه گوگل]من شما را به دادگاه می برم مگر اینکه بلافاصله پرداخت کنید

5. They threatened to dump her if she didn't pay up.
[ترجمه ترگمان]اونا تهدید کردن که اگه پول رو نداد ازش جدا بشن
[ترجمه گوگل]اگر او پول پرداخت نکرد، آنها تهدید کردند که او را تخلیه کنند

6. Every club member must pay up his membership money before the end of the season.
[ترجمه ترگمان]هر عضو باشگاه باید قبل از پایان فصل پول عضویت خود را بپردازد
[ترجمه گوگل]هر عضو باشگاه باید قبل از پایان فصل مبلغ عضویت خود را پرداخت کند

7. The other men pull out their wallets and pay up their shares.
[ترجمه ترگمان]مردان دیگر کیف پول خود را بیرون می کشند و shares را می پردازند
[ترجمه گوگل]مردان دیگر پول های خود را می برند و سهام خود را پرداخت می کنند

8. Most people pay up straight away, but there are a few who keep trying to bluff it out.
[ترجمه ترگمان]بیشتر مردم یک راست از اینجا می ایند، اما عده کمی هستند که سعی می کنند بلوف بزنند
[ترجمه گوگل]اکثر مردم به سرعت پرداخت می کنند، اما تعداد کمی وجود دارد که تلاش می کنند آن را از بین ببرند

9. Borrowers of £100,000 can pay up to £000 a year over the odds if they chose the wrong lender five years ago.
[ترجمه ترگمان]اگر پنج سال پیش وام دهنده اشتباهی را انتخاب کنند، مبلغ ۱۰۰۰۰۰ پوند به مبلغ ۱۰۰۰۰۰ پوند در سال پرداخت خواهد شد
[ترجمه گوگل]وام گیرندگان 100000 پوند می توانند بیش از شانزده سال به مبلغ 000 پوند پرداخت کنند اگر پنج سال پیش وام دهنده اشتباه را انتخاب کنند

10. Under the regulations here they're only allowed to pay up to 80 percent of your salary from a contributory scheme.
[ترجمه ترگمان]تحت این مقررات، آن ها تنها اجازه دارند تا حدود ۸۰ درصد از حقوق خود را از یک برنامه موثر پرداخت کنند
[ترجمه گوگل]طبق مقررات در اینجا آنها فقط مجاز به پرداخت 80 درصد از حقوق شما از یک طرح مشارکتی هستند

11. She refused to pay up.
[ترجمه ترگمان] اون قبول نکرد که پولش رو بده
[ترجمه گوگل]او حاضر به پرداخت هزینه نیست

12. Pay up: Poll Tax payers in Middlesbrough will begin to receive their accounts today.
[ترجمه ترگمان]پرداخت: کسانی که مالیات دهندگان مالیات در میدلزبورو را پرداخت می کنند امروز حساب خود را دریافت خواهند کرد
[ترجمه گوگل]پرداخت پول پرداخت کنندگان پرداخت در میدلزبورو امروز دریافت حساب خود را آغاز خواهد کرد

13. Enthusiasts are willing to pay up to $000 for an original copy of the book.
[ترجمه ترگمان]Enthusiasts مایل به پرداخت ۱۰۰،۰۰۰ دلار برای نسخه اصلی این کتاب هستند
[ترجمه گوگل]علاقمندان تمایل دارند که نسخه اصلی کتاب را تا $ 000 پرداخت کنند

14. Baxter had offered to pay up to $ 100 million, with Grace assuming responsibility for the remainder.
[ترجمه ترگمان]بکستر پیشنهاد داده بود که به ۱۰۰ میلیون دلار پول بدهد، با وجود این که گریس مسئولیت بقیه را به عهده گرفته بود
[ترجمه گوگل]باکستر پیشنهاد کرده بود که مبلغ 100 میلیون دلار را پرداخت کند، گریس با در نظر گرفتن مسئولیت این باقی مانده

15. If they don't pay up we will take legal action.
[ترجمه ترگمان]اگر پول ندهند، ما اقدام قانونی خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]اگر آنها پرداخت نکنند ما اقدام قانونی خواهیم کرد

پیشنهاد کاربران

پس دادن قرض

رد کن بیاد

باج دادن

تسویه کردن ( حساب یا قرض )


کلمات دیگر: