زمان استمراری فعل: tie، وجه وصفی معلوم از فعل tie، متصل کننده
tying
زمان استمراری فعل: tie، وجه وصفی معلوم از فعل tie، متصل کننده
انگلیسی به فارسی
(وجه وصفی معلوم از فعل tie )، متصل کننده
بستن، گره زدن، زدن، تساوی بستن
انگلیسی به انگلیسی
( verb )
• : تعریف: present participle of tie.
جملات نمونه
1. they tried to desecrate the shrine by tying their horses in it
با بستن اسبان خود در حرم سعی کردند به آن بی حرمتی کنند.
2. Are you any good at tying knots ?
[ترجمه ترگمان]تو توی بستن گره زدن خوب هستی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما در گره های تثبیت خوبی هستید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما در گره های تثبیت خوبی هستید؟
3. The search for other kinds of evidence tying him to trafficking has not produced a smoking gun.
[ترجمه ترگمان]جستجو برای انواع دیگر شواهدی که او را به قاچاق متهم می کنند، باعث تولید یک تفنگ سیگار نشده است
[ترجمه گوگل]جستجوی سایر شواهد مرتبط با قاچاق انسان، یک سلاح سیگار کشیدن را تولید نکرده است
[ترجمه گوگل]جستجوی سایر شواهد مرتبط با قاچاق انسان، یک سلاح سیگار کشیدن را تولید نکرده است
4. He spent two hours tying all the parcels with string.
[ترجمه ترگمان]دو ساعت تمام این بسته ها را با نخ بست
[ترجمه گوگل]او دو ساعته تمام بسته ها را با رشته بست
[ترجمه گوگل]او دو ساعته تمام بسته ها را با رشته بست
5. Barry was sitting on the bed, tying the laces of an old pair of running shoes.
[ترجمه ترگمان]بری روی تخت نشسته بود و بند کفش های کهنه یک جفت کفش کهنه را می بست
[ترجمه گوگل]بری روی تخت نشسته بود و لنگهای یک جفت کفش قدیمی را به هم زده بود
[ترجمه گوگل]بری روی تخت نشسته بود و لنگهای یک جفت کفش قدیمی را به هم زده بود
6. It's no use tying it; you have to glue it.
[ترجمه ترگمان]بستن آن فایده ای ندارد، تو باید آن را چسب بزنی
[ترجمه گوگل]هیچ ارتباطی با آن ندارد شما باید آن را چسب کنید
[ترجمه گوگل]هیچ ارتباطی با آن ندارد شما باید آن را چسب کنید
7. The children need more practice in tying their shoelaces.
[ترجمه ترگمان]بچه ها برای بستن بند کفش بیشتر به تمرین نیاز دارند
[ترجمه گوگل]بچه ها نیاز به تمرین بیشتری دارند تا لباس های خود را به هم بزنند
[ترجمه گوگل]بچه ها نیاز به تمرین بیشتری دارند تا لباس های خود را به هم بزنند
8. There is a knack in tying ropes together.
[ترجمه ترگمان] توی بستن طناب مهارت خاصی داره
[ترجمه گوگل]یک طناب را باهم ترکیب می کنیم
[ترجمه گوگل]یک طناب را باهم ترکیب می کنیم
9. She feels her job is tying her down.
[ترجمه ترگمان] اون حس می کنه که کارش داره از دست میره
[ترجمه گوگل]او احساس می کند که کارش او را متلاشی می کند
[ترجمه گوگل]او احساس می کند که کارش او را متلاشی می کند
10. John waited for her under the pretence of tying his shoelaces.
[ترجمه ترگمان]جان به بهانه بستن بند کفشش، منتظر او ماند
[ترجمه گوگل]جان او را به خاطر اتهام بهم پیوند دادن دامن او منتظر گذاشت
[ترجمه گوگل]جان او را به خاطر اتهام بهم پیوند دادن دامن او منتظر گذاشت
11. You got no right tying up people in their sleep.
[ترجمه ترگمان]تو حق نداری مردم رو توی خواب راه بدی
[ترجمه گوگل]شما حق ندارید مردم را در خواب خود بگذارید
[ترجمه گوگل]شما حق ندارید مردم را در خواب خود بگذارید
12. Seb found Boz tying some of the bulkier items of his household to the rear of his caravan.
[ترجمه ترگمان]Seb متوجه شدند که چند تا از وسایل خانواده او را تا انتهای کاروان مشغول کرده بودند
[ترجمه گوگل]Seb متوجه شد بوز برخی از اقلام مهمی از خانواده اش را به عقب کاروان خود متصل می کند
[ترجمه گوگل]Seb متوجه شد بوز برخی از اقلام مهمی از خانواده اش را به عقب کاروان خود متصل می کند
13. He stretched a large tarpaulin over the vehicle, tying it down at the corners.
[ترجمه ترگمان]a بزرگی را روی ماشین کشید و در گوشه و کنار آن را بست
[ترجمه گوگل]او بر روی وسیله نقلیه یک تسمه بزرگ بزرگ کشید و آن را در گوشه ها قرار داد
[ترجمه گوگل]او بر روی وسیله نقلیه یک تسمه بزرگ بزرگ کشید و آن را در گوشه ها قرار داد
14. She liked her hair left long, tying it with a ribbon at the nape of her neck.
[ترجمه ترگمان]موهایش را بلند کرده بود و با روبان پشت گردنش می بست
[ترجمه گوگل]او موهایش را به سمت چپ بلند کرد، و با یک روبان در پشت گردنش چسبیده بود
[ترجمه گوگل]او موهایش را به سمت چپ بلند کرد، و با یک روبان در پشت گردنش چسبیده بود
15. The Halutzim were busy packing boxes, hammering nails, tying up chests, writing labels with thick pens and pencils.
[ترجمه ترگمان]The مشغول بسته بندی جعبه ها و میخ کوبیدن و بستن صندوق و بستن برچسب ها با قلم پر و مداد بودند
[ترجمه گوگل]Halutzim جعبه های بسته بندی مشغول بودند، ناخن ها را چک کردند، سینه ها را بستند، برچسب ها را با قلم های ضخیم و مداد نوشته می کردند
[ترجمه گوگل]Halutzim جعبه های بسته بندی مشغول بودند، ناخن ها را چک کردند، سینه ها را بستند، برچسب ها را با قلم های ضخیم و مداد نوشته می کردند
پیشنهاد کاربران
بستن
دستگیر کردن
بازی کردن
پیوند
کلمات دیگر: