1. i applaud your courage
شجاعت شما را می ستایم.
2. The conference rose to applaud the speaker.
[ترجمه ترگمان]کنفرانس برخاست تا گوینده را تحسین کند
[ترجمه گوگل]این کنفرانس به سخنرانی افتاد
3. He started to applaud and the others joined in.
[ترجمه ترگمان]شروع به کف زدن کرد و دیگران هم به او پیوستند
[ترجمه گوگل]او شروع به تحسین و پیوستن به دیگران کرد
4. You should have heard the audience applaud - the noise was fantastic.
[ترجمه ترگمان]باید صدای کف زدن حضار را می شنیدی این صدا فوق العاده بود
[ترجمه گوگل]شما باید شنوندگان را تشویق کنید - سر و صدا فوق العاده بود
5. The audience rose as one man to applaud the singers.
[ترجمه ترگمان]حضار به عنوان مردی برخاستند که خوانندگان را تحسین کند
[ترجمه گوگل]تماشاگران به عنوان یک مرد به آواز خواندن گرایش داشتند
6. We applaud the family's decision to remain silent over the issue.
[ترجمه ترگمان]ما از تصمیم خانواده برای ساکت ماندن بر سر موضوع تحسین می کنیم
[ترجمه گوگل]ما از تصمیم خانواده برای سکوت در این مورد ابراز تاسف می کنیم
7. I applaud her for having the courage to refuse.
[ترجمه ترگمان]من او را تحسین می کنم که شهامت رد کردن را دارد
[ترجمه گوگل]او را متهم به داشتن شجاعت می دانم که او را رد کنم
8. The analysts applaud the cuts in marginal businesses, but insist the company must make deeper sacrifices.
[ترجمه ترگمان]تحلیل گران کاهش تجارت های حاشیه ای را تحسین می کنند، اما اصرار دارند که این شرکت باید فداکاری های عمیق تری انجام دهد
[ترجمه گوگل]تحلیلگران از کاهش در کسب و کارهای حاشیه ای قدردانی می کنند، اما اصرار دارند که این شرکت باید قربانی های عمیقتری بکند
9. I applaud the decision to install more security cameras.
[ترجمه ترگمان]من برای نصب دوربین های امنیتی بیشتر تصمیم گرفتم
[ترجمه گوگل]از تصمیم برای نصب دوربین های امنیتی بیشتر سپاسگذارم
10. Every person stood to applaud his unforgettable act of courage.
[ترجمه ترگمان]هر کسی بر آن بود که آثار فراموش نشدنی خود را در دل تحسین کند
[ترجمه گوگل]هر شخص ایستاد تا اعمال شجاعتش را فراموش کند
11. I applaud their efforts, and I'm with them all the way.
[ترجمه ترگمان]من تلاش آن ها را تحسین می کنم و تمام راه را با آن ها هستم
[ترجمه گوگل]من از تلاش های آنها ستایش می کنم، و من همواره با آنها هستم
12. But I still have to applaud this counterattack against tobacco's smoky glamour.
[ترجمه ترگمان]اما من هنوز باید این ضد طلسم کننده تنباکو را تحسین کنم
[ترجمه گوگل]اما من هنوز باید این ضد حمله را در برابر زرق و برق دود سیگار کشف کنم
13. Mr Salmon then, quite illogically, goes on to applaud the presence of overseas players in League One.
[ترجمه ترگمان]سپس آقای سالمون، که کاملا illogically است، همچنان حضور بازیکنان خارجی در لیگ را مورد تحسین قرار می دهد
[ترجمه گوگل]آقای Salmon پس از آن کاملا غیر منطقی است، به حضور اعضای خارج از کشور در لیگ اول تحسین می شود
14. In particular, we should applaud the efforts of Tom McHugh and the Parking Section in their very important revenue gathering work.
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، ما باید تلاش های تام McHugh و بخش پارک کردن در درآمد بسیار مهم آن ها را تحسین کنیم
[ترجمه گوگل]به طور خاص، ما باید تلاش های تام مک هو و بخش پارک را در کارهای بسیار مهم جمع آوری درآوریم