کلمه جو
صفحه اصلی

bleakness


سردى

انگلیسی به فارسی

ضعف


انگلیسی به انگلیسی

• gloom, dreariness; desolation

جملات نمونه

1. The continued bleakness of the American job market was blamed.
[ترجمه ترگمان]ادامه مستمر بازار کار آمریکا مورد سرزنش قرار گرفت
[ترجمه گوگل]سقوط مداوم بازار کار آمریکا سرزنش شد

2. The bleakness of the government's economic approach was never more apparent.
[ترجمه ترگمان]The رویکرد اقتصادی دولت هرگز آشکار نبوده است
[ترجمه گوگل]نگرانی از رویکرد اقتصادی دولت هرگز آشکار نشد

3. It is this bleakness that Tennyson uses to express sadness and death.
[ترجمه ترگمان]\" \" \" \" \" \" \" \" \"این bleakness که\" تنیسون \" برای بیان اندوه و مرگ از آن استفاده می کند
[ترجمه گوگل]این تلخی است که تنیسون برای بیان غم و اندوه استفاده می کند

4. The intensity and bleakness of feeling conveyed in his work reflects a growing preoccupation with death.
[ترجمه ترگمان]شدت و شدت احساس منتقل شده در کار او حاکی از یک اشتغال ذهنی فزاینده با مرگ است
[ترجمه گوگل]شدت و ناراحتی احساس در کار او منعکس کننده درگیری رو به رشد با مرگ است

5. The bleakness under the description of Wenbing's paintings is more like a castle - like courtyard.
[ترجمه ترگمان]The با توصیف نقاشی های Wenbing شبیه یک حیاط قلعه است
[ترجمه گوگل]دلتنگی تحت شرح نقاشیهای ونبینگ بیشتر شبیه یک حیاط قلعه است

6. It forgoes the bleakness of protest and dissent for the energizing confidence of constructive solutions.
[ترجمه ترگمان]این امر نشانه اعتراض و مخالفت مخالفان برای تقویت اعتماد به راه حل های سازنده است
[ترجمه گوگل]از ناراحتی اعتراض و مخالفت برای اعتماد به نفس انرژی راه حل های سازنده رهایی می بخشد

7. The city's rather uncompromising bleakness is a permanent memorial to its dark and mysterious founders.
[ترجمه ترگمان]این شهر نسبتا uncompromising است که بنای یادبود دایمی بنیان گذاران تاریک و اسرار آمیز آن قرار دارد
[ترجمه گوگل]غم و اندوه غولپیکر شهر، یک یادداشت دائمی برای بنیانگذاران تاریک و مرموز خود است

8. Changs prose thus often describes the inner bleakness of its characters.
[ترجمه ترگمان]نثر changs اغلب ماهیت درونی شخصیت های آن را توصیف می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین پروسس های Changs اغلب ضعف درون شخصیت های آنها را توصیف می کند

9. The soaring purity of her voice conjured up the frozen bleakness of the Far North.
[ترجمه ترگمان]صدای بلند و بلند صدایش، سردی یخ زده شمال شمالی را در بر گرفت
[ترجمه گوگل]خلوص زیاد صدای او موجب غمگینی یخ زده از شمال دور شد

10. It was as if she'd thrown down an invisible gauntlet on the table, and Shae knew a moment's bleakness.
[ترجمه ترگمان]درست مثل این بود که او یکی از gauntlet نامریی را روی میز انداخته بود و شی شی را با هم تنها گذاشته بود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که دستگیره ی نامرئی روی میز گذاشته می شد و شای می دانست یک لحظه دلتنگی

11. Granted, life's not a continual merry-go-round, but it's also not all bleakness either.
[ترجمه ترگمان]البته، زندگی این دور و اطراف نیست، اما این هم نه تنها bleakness
[ترجمه گوگل]حقیقتا، زندگی عمیق نیست، اما همۀ اینها هم نابسامانی نیست

12. From the plane window the scene has the usual bleakness of an airport panorama.
[ترجمه ترگمان]این صحنه از پنجره هواپیما the معمول یک چشم انداز فرودگاه را دارد
[ترجمه گوگل]از پنجره هواپیما صحنه غم انگیز معمول پانوراما فرودگاه است

13. Bertha was looking out of the window at the bleakness of the day.
[ترجمه ترگمان]تا آن روز بر تا از پنجره به بیرون نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]برتا از غم و اندوه روز از پنجره بیرون رفت

14. This highly - industrialized area is notorious for pollution and general atmospheric bleakness.
[ترجمه ترگمان]این منطقه بسیار صنعتی به دلیل آلودگی و آلودگی محیطی عمومی بدنام است
[ترجمه گوگل]این منطقه بسیار صنعتی است که به علت آلودگی و بی نظمی اتمسفری عمیق است

پیشنهاد کاربران

غمگینی و ماتم زندگی


کلمات دیگر: