• advance planning, devising ahead of time, advance designing
planning ahead
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
برنامه ریزی، برنامه ریزی بلند مدت،
she likes to plan ahead.
اون دوست داره جلو جلو برنامه ریزی کنه.
she likes to plan ahead.
اون دوست داره جلو جلو برنامه ریزی کنه.
از قبل برنامه ریختن/داشتن
کلمات دیگر: