کلمه جو
صفحه اصلی

councilor


معنی : مشاور، رایزن، عضو انجمن، عضو شورا، مستشار، کنکاشگر
معانی دیگر : مشاور رایزن، گره گشا، سگالشگر (انگلیس: councillor)

انگلیسی به فارسی

رایزن، کنکاشگر، عضو شورا، عضو انجمن، مشاور، مستشار


عضو شورا، مشاور، رایزن، عضو انجمن، مستشار، کنکاشگر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: someone who belongs to a council.

• advisor, counselor; member of a council

مترادف و متضاد

مشاور (اسم)
adviser, consultant, counselor, advisor, councilor, solicitor

رایزن (اسم)
adviser, consultant, counselor, advisor, councilor, councillor

عضو انجمن (اسم)
councilor, councillor, assemblyman

عضو شورا (اسم)
councilor, councillor, regent

مستشار (اسم)
counselor, councilor, councillor, counsellor

کنکاشگر (اسم)
councilor, councillor

جملات نمونه

1. The councilors put the problem of downtown parking before the mayor.
[ترجمه ترگمان]مشاوران مشکل پارک مرکز شهر را پیش از شهردار قرار دادند
[ترجمه گوگل]مشاوران مسائل مربوط به پارکینگ شهر را قبل از شهردار قرار دادند

2. He closeted himself with his councilors.
[ترجمه ترگمان]او خود را با councilors خلوت کرده بود
[ترجمه گوگل]او خود را با مشاوران خود بست

3. They collectively abstained in the elections for local councilors.
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور جمعی در انتخابات اعضای شورای محلی رای ممتنع دادند
[ترجمه گوگل]آنها به طور جمعی در انتخابات شوراهای محلی موضع خود را حفظ کردند

4. On the noon of April 2 200 State Councilor Tang Jiaxuan met with Prime Minister Hun Sen of the Kingdom of Cambodia at Diaoyutai State Guest Hotel.
[ترجمه ترگمان]در ظهر روز ۲ آوریل، \"تانگ Jiaxuan\"، مشاور دولت ایالت کامبوج، در هتل مهمان \"Diaoyutai سن\"، با نخست وزیر \"هون سن\"، نخست وزیر کامبوج دیدار کرد
[ترجمه گوگل]در ظهر روز 2 آوریل 200، تانگ جیاسانان، شورای وزیران کشور، با هون سین نخست وزیر پادشاهی کامبوج در مهمان هتل State Hotel Diaoyutai دیدار کرد

5. Goebels rounded up a municipal councilor to perform the ceremony in the small conference room.
[ترجمه ترگمان]Goebels به عنوان مشاور شهرداری برای انجام مراسم در اتاق کنفرانس کوچک گرد آمد
[ترجمه گوگل]Goebels یک عضو شورای شهر را برای انجام مراسم در اتاق کنفرانس کوچک گرد کرد

6. After inspections by a School Councilor, please sign off on the Parent Duty Assignment Roster in the space provided.
[ترجمه ترگمان]پس از بازرسی توسط یک مشاور مدرسه، لطفا on Duty Parent Parent در فضای ارائه شده را امضا کنید
[ترجمه گوگل]پس از بازرسی توسط یک مدرس مدرسه، لطفا در صندوق تأمین والدین وظیفه در فضای ارائه شده، ثبت نام کنید

7. On October 200 State Councilor Tang Jiaxuan met in the Diaoyutai State Guest Hotel with visiting UN Secretary General Kofi Annan.
[ترجمه ترگمان]در روز اکتبر، تانگ Jiaxuan مشاور دولت در هتل مهمان Diaoyutai با دیدار دبیر کل سازمان ملل متحد، کوفی عنان، دیدار کرد
[ترجمه گوگل]در ماه اکتبر سال 2000، تانگ جیاسانان، شورای وزیران کشور، با بازدید از کفی عنان، دبیر کل سازمان ملل، در هتل مهمان دولتی Diaoyutai دیدار کرد

8. Councilor Weakling, who knew that this was probably true, made no further protest.
[ترجمه ترگمان]مشاور weakling، که می دانست این احتمالا درست است، اعتراضی نکرد
[ترجمه گوگل]شورای ناظم، که می دانست این احتمالا درست بود، اعتراض بیشتری نکرد

9. He became a councilor and sat as a member of the House of Burgesses.
[ترجمه ترگمان]او عضو councilor شد و به عنوان عضوی از خاندان of نشست
[ترجمه گوگل]او یک عضو شورا شد و به عنوان عضو خانه Burgesses نشسته بود

10. Politburo member in 200 State Councilor, State Council committee member.
[ترجمه ترگمان]عضو دفتر سیاسی در ۲۰۰ مشاور دولت عضو کمیته شورای دولتی بود
[ترجمه گوگل]عضو کمیسیون پولیت بور در 200 عضو شورای دولتی، عضو شورای دولتی

11. They collectively abstained ( from voting ) in the elections for local councilors.
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور جمعی از رای دادن (از رای دادن)در انتخابات برای اعضای شورای محلی خودداری کردند
[ترجمه گوگل]آنها در مجموع در انتخابات شوراهای محلی موضع گیری کردند (از رای گیری)

12. Several leading citizens have lodged complaints against the city councilors for their mishandling of public money.
[ترجمه ترگمان]چندین شهروند پیشگام شکایت علیه اعضای شورای شهر را به خاطر مدیریت بد پول مردم تسلیم کرده اند
[ترجمه گوگل]چندین شهروند پیشرو برای شکایت از پول های عمومی، به شکایات اعضای شورای شهر پرداخته اند

13. From 1998 to 2002 the Politburo alternate member, state councilor, committee member of the State Council.
[ترجمه ترگمان]از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۲ عضو دیگر دفتر سیاسی عضو شورای دولتی، عضو کمیته شورای دولتی بود
[ترجمه گوگل]از سال 1998 تا 2002 عضو مأمور پلیتبرو، عضو شورای دولتی، عضو کمیته شورای دولتی است

14. "It's definitely a first for Goodna, to have a shark in the main street," Paul Tully, Ipswich councilor for the Goodna region, said in the Queensland Times report.
[ترجمه ترگمان]پاول Tully، ایپسویچ تاون در منطقه Goodna، در گزارش نیویورک تایمز گفت: \" این اولین بار برای Goodna است که یک کوسه در خیابان اصلی دارد \"
[ترجمه گوگل]پل طللی، مشاور شورای ایپسویچ برای منطقه گودنای، در گزارش کوئینزلند تایمز گفت: 'این برای اولین بار برای گودنای برای داشتن یک کوسه در خیابان اصلی است '

15. On December 200 Premier Wen Jiabao of the State Councilor met with Slovak National Assembly Speaker Hrusovsky in Bratislava.
[ترجمه ترگمان]در تاریخ ۲۰۰ دسامبر، ون جیابائو نخست وزیر کشور در براتیسلاوا با سخنگوی مجلس ملی اسلواکی ملاقات کرد
[ترجمه گوگل]در دسامبر 200، ون جیابائو، نخست وزیر از شورای دولتی، در براتیسلاوا با هروسوفسکی سخنگوی شورای ملی دیدار کرد

پیشنهاد کاربران

مشاور شوری. مشاور مجمع

عضو شورای شهر

مستوری


کلمات دیگر: