رسو
interpenetration
رسو
انگلیسی به فارسی
رسوخ
تعامل
انگلیسی به انگلیسی
• permeation; mutual penetration
جملات نمونه
1. Designs based upon interpenetration studies by Paul Klee.
[ترجمه ترگمان]طرح هایی مبتنی بر مطالعات interpenetration توسط پل Klee
[ترجمه گوگل]طراحی بر اساس مطالعات تداخل پل کلی
[ترجمه گوگل]طراحی بر اساس مطالعات تداخل پل کلی
2. The interpenetration of traditional idea of culture values into advertisements has changed the role of the pure economic social production, and made it a new culture form.
[ترجمه ماهی] ارزش های فرهنگی از نگاه سنت در تبلیغات حل شده و آن را از نقش صرفا تولید اجتماعی اقتصادی درآورده و به فرهنگ تازه ای درآمده است.
[ترجمه ترگمان]دیدگاه سنتی ارزش های فرهنگی به تبلیغات، نقش تولید اجتماعی خالص را تغییر داده و آن را به شکل فرهنگ جدیدی درآورده است[ترجمه گوگل]درهم آمیختن ایده سنتی ارزش های فرهنگی در تبلیغات، نقش تولید اجتماعی اقتصادی خالص را تغییر داده و آن را یک شکل فرهنگ جدید ساخته است
3. Due to the interpenetration and interaction between religion and politics, the post-war situation of the Middle East has become more complicated, which is also a distinct characteristic of th. . .
[ترجمه ترگمان]به دلیل تعامل و تعامل بین دین و سیاست، وضعیت پس از جنگ خاورمیانه پیچیده تر شده است، که مشخصه متمایزی نسبت به هم دارد
[ترجمه گوگل]به دلیل درهم آمیختگی و تعامل بین دین و سیاست، وضعیت پس از جنگ خاورمیانه پیچیده تر شده است، که یکی از مشخصه های متمایز آن است
[ترجمه گوگل]به دلیل درهم آمیختگی و تعامل بین دین و سیاست، وضعیت پس از جنگ خاورمیانه پیچیده تر شده است، که یکی از مشخصه های متمایز آن است
4. Through the"interpenetration"it makes the urban space more open and humanized and the cultural architecture more dynamic.
[ترجمه ترگمان]از طریق \"interpenetration\" فضای شهری را فضای باز و humanized و معماری فرهنگی پویاتر می نماید
[ترجمه گوگل]از طریق 'نفوذ' فضای شهری باز و انسانی تر و معماری فرهنگی پویا تر است
[ترجمه گوگل]از طریق 'نفوذ' فضای شهری باز و انسانی تر و معماری فرهنگی پویا تر است
5. The language interpenetration and influences between Han and Mongolia is the distinguished feature of social language in Yuan dynasty.
[ترجمه ترگمان]واژه interpenetration و influences بین هان و مغولستان یکی از ویژگی های برجسته زبان اجتماعی در سلسله یوآن است
[ترجمه گوگل]تداخل زبان و تأثیرات میان هان و مغولستان ویژگی برجسته زبان اجتماعی در سلسله یوان است
[ترجمه گوگل]تداخل زبان و تأثیرات میان هان و مغولستان ویژگی برجسته زبان اجتماعی در سلسله یوان است
6. Eco-hydrogeology is a new discipline formed by interpenetration and integration of ecology and hydrogeology and a theoretical foundation for the sustainable utilization of groundwater resources.
[ترجمه ترگمان]اکو - hydrogeology یک رشته جدید است که توسط interpenetration و یکپارچه سازی بوم شناسی و hydrogeology و یک بنیان نظری برای استفاده پایدار از منابع آب زیرزمینی شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]اکو هیدروژئولوژی یک رشته جدید است که از طریق درهم آمیختن و ادغام محیط زیست و هیدروژئولوژی و پایه ای تئوری برای استفاده پایدار از منابع آب زیرزمینی ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]اکو هیدروژئولوژی یک رشته جدید است که از طریق درهم آمیختن و ادغام محیط زیست و هیدروژئولوژی و پایه ای تئوری برای استفاده پایدار از منابع آب زیرزمینی ایجاد شده است
7. Fifth one, the interpenetration of consciousness of the mind.
[ترجمه ترگمان]پنجم، آگاهی از آگاهی از ذهن
[ترجمه گوگل]پنجم، یکپارچگی آگاهی ذهن
[ترجمه گوگل]پنجم، یکپارچگی آگاهی ذهن
8. The interpenetration of Nature and Man is a practical base of humanized nature of imagery thinking.
[ترجمه ترگمان]The طبیعت و انسان اساس عملی تفکر و تفکر humanized است
[ترجمه گوگل]در هم آمیختگی طبیعت و انسان پایه عملی طبیعت انسانی تفکر تصویری است
[ترجمه گوگل]در هم آمیختگی طبیعت و انسان پایه عملی طبیعت انسانی تفکر تصویری است
9. Due to the plastication and interpenetration, SBS with mobility and miscibility were improved as a hot-melt adhesive.
[ترجمه ترگمان]به خاطر plastication و interpenetration، SBS و miscibility به عنوان یک چسب مذاب داغ بهبود یافتند
[ترجمه گوگل]با توجه به پلاستیک و تداخل، SBS با تحرک و تقارن به عنوان یک چسب داغ مایع بهبود یافته است
[ترجمه گوگل]با توجه به پلاستیک و تداخل، SBS با تحرک و تقارن به عنوان یک چسب داغ مایع بهبود یافته است
10. Through the interpenetration process, the urban space, the urban architecture and urban transport may be integrated.
[ترجمه ترگمان]از طریق فرآیند interpenetration، فضای شهری، معماری شهری و حمل و نقل شهری ممکن است یکپارچه باشد
[ترجمه گوگل]از طریق فرایند تداخل، فضای شهری، معماری شهری و حمل و نقل شهری می تواند یکپارچه شود
[ترجمه گوگل]از طریق فرایند تداخل، فضای شهری، معماری شهری و حمل و نقل شهری می تواند یکپارچه شود
11. With joyful interpenetration for all.
[ترجمه ترگمان] با interpenetration شاد برای همه
[ترجمه گوگل]با تعامل شاد برای همه
[ترجمه گوگل]با تعامل شاد برای همه
12. Ecological design of landscape is a new term, is a product that cross-cutting and interpenetration between the ecological design and gardening design.
[ترجمه ترگمان]طراحی اکولوژیکی چشم انداز یک عبارت جدید است، محصولی است که بین طراحی اکولوژیکی و طراحی باغبانی از بین می رود
[ترجمه گوگل]طرح زیست محیطی چشم انداز یک اصطلاح جدید است، محصولی است که متقابلی و در هم آمیختگی بین طراحی زیست محیطی و طراحی باغبانی است
[ترجمه گوگل]طرح زیست محیطی چشم انداز یک اصطلاح جدید است، محصولی است که متقابلی و در هم آمیختگی بین طراحی زیست محیطی و طراحی باغبانی است
13. At present, technologies such as liner inversion system, HDPE tube interpenetration, pipe explosion methods etc.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، فن آوری هایی نظیر سیستم inversion liner، interpenetration لوله HDPE، روش های انفجار لوله و غیره
[ترجمه گوگل]در حال حاضر فن آوری هایی مانند سیستم غلبه بر خطوط لوله، نفوذ لوله HDPE، روش های انفجار لوله و غیره
[ترجمه گوگل]در حال حاضر فن آوری هایی مانند سیستم غلبه بر خطوط لوله، نفوذ لوله HDPE، روش های انفجار لوله و غیره
پیشنهاد کاربران
تداخل، تنیدگی، آمیختگی، ادغام، درآمیزی
در هم آمیختن
رسوخ
نفوذ
نشت
سرایت
نفوذ
نشت
سرایت
درهم نفوذکردگی
کلمات دیگر: